محسن پاک آیین
بیش از یکصد سال پیش،در منابع غربی پیدا کردن خبری منفی در مورد جنایات استعمارگران در آفریقا غیرممکن بود و آنچه در مورد این قاره نوشته میشد، حکایت از فرهنگ و تمدن اروپائی داشت.در آن مقطع سفرنامهها پر از ستایش استعمار گران بخصوص انگلیس و فرانسه بود و بهعنوان نمونه هنگامی که از فرهنگ و تمدن زامبیا سخن به میان میآمد، همه حضور انگلیس در این کشور را تحسین می کردند.دیوید لیوینگستون با پوشش جهانگرد،دین مسیحیت را تبلیغ می کرد و برای بزرگترین آبشار جهان به جای یک نام آفریقائی،نام ملکه ویکتوریا یعنی سمبل استعمار انتخاب می شد.
در دوران جنگ های استقلال طلبانه بر علیه استعمار،رسانه ها و نویسندگان اروپائی،مردم آفریقا را خشن و فاقد آداب و رسوم متمدنانه معرفی کردند،قبایل آدمخوار و جادوگران و ساحران،اولین خبر رسانه ها در مورد آفریقا بود.بسیاری از کارشناسان معتقدند در هیچ زمان و در هیچ نقطه از آفریقا،قبیله آدمخوار نبوده و فرهنگ آدمخواری وجود نداشته است.اما اروپائیان برای توجیه حضور سلطه طلبانه خود در آفریقا،این افسانه را خلق کرده و با ساخت فیلم های متعدد ترویج کردند. نگاه اروپایی به آفریقا نگاهی نادرست از روی غرضورزی و ناآگاهانه بود،مردم آفریقا حتی بومیان،دارای نظم و فرهنگ مخصوص به خود هستند، جادوگر آفریقایی، ریشسفیدی است که تاریخ را شفاهی میداند و حافظ تمدنهای آفریقائی است.ستایش از هنرمجسمهسازی در یونان باستان و روم امری عادی است اما ساخت مجسمه و عروسک های چوبی در آفریقا را به وجود خرافات در این قاره نسبت می دهند. هیچگاه گفته نمی شود که هرعضو قبایل مروج هنر هستند، هنری که آن را لمس کرده و با آن زندگی میکنند. نمی گویند که هنر استفاده از مس در زامبیا،زئیر و زیمبابوه، اوج زیبایی این فلز را بهنمایش گذاشته است.
کشورهای اروپایی برای استثمار آفریقا پس از ختم استعمار،روش های خود در این قاره را عوض کردند.در زمینه فرهنگی،آفریقا دیگر نه قاره زیبایی و تمدنهای گوناگون،بلکه قارهای وحشی و پر از انسانهای بیتمدن بود که باید از سوی اروپاییان اداره میشد.افرادی مانند لوینگستون - که متاسفانه استانی از زامبیا نیز به نام وی است- با سفرنامههای خود،به این درک از آفریقا کمک کردند.براساس برداشت آنان، انسان سیاه فاقد درک و فهم بود و تربیت او با استفاده از قوه قهریه مجاز شمرده میشد.حتی سردمداران کلیسا و بخصوص کلیسای کاتولیک نیز بر این طرز تفکر صحه نهادند.متاسفانه با همان روش هایی که سرخپوستان آمریکایی نابود شده بودند، اروپا کمر به نابودی تمدنهای آفریقایی بست و سعی کرد نیمه پنهان آفریقا که نکات مثبت این قاره بود را در معرض دید قرار ندهد.در این راه، استفاده از تبلیغهای دروغین در مورد این قاره در دستور کار قرار گرفت.مبلغین مسیحی برای توجیه بیعدالتیهای اروپائیان،انسان آفریقایی را آدمخوارهایی خواندند که باید بوسیله کشیش ها و با توسل به صلیب به راه راست هدایت میشدند.آنان صلیبی را به دست سیاهپوستان دادند که هیچ سنخیتی با تمدن و فرهنگ آنان نداشت
.برخلاف "لیوینگستون" که میگفت آفریقای سیاه باید با در دست داشتن چراغ اروپایی به دوران نو هدایت شود، پروفسور ارنست مولر اعتقاد دارد که آفریقا برای رهایی از عقبافتادگی باید به همان راهی هدایت شود که سالها و پس از استعمار از آن بهدور افتاده است.پروفسور ارنست مولر" - آفریقاشناس بنام آلمانی که سالها در آفریقا زیسته ، تمدنهای آفریقا را همانند تمدنهای ایران باستان و یونان میداند و اعتقاد دارد که صنعت برنز در بنین در نوع خود در جهان بینظیر است. آفریقا قاره ای بزرگ با فرهنگ های غنی نظیر اسلام می باشد و قارهای است که حرفهای بسیاری برای گفتن دارد.متاسفانه رسانههای عمومی و در درجه نخست خبرنگاران، سهم بزرگی در اطلاعرسانی درست یا نادرست از این قاره داشته و تنها یک نیمه از آفریقا را نشان می دهند.برخی نشریات جهانی که اخبار تحولات دنیا را منعکس می کنند جز اخبار جهت دار و غالبا منفی در مورد آفریقا را اشاعه نمی دهند.
اطلاعرسانی در مورد آفریقا توسط خبرنگارانی منتشر می شود که یا اطلاع درستی از آفریقا ندارند یا خود تحت تاثیر فضاسازی های غربی بر علیه این قاره هستند.شما بارها شاهد حضور خبرنگاران اروپایی در گوشه و کنار این قاره بوده اید که بدون داشتن اطلاع از آفریقا گزارش خود را به مراکز خبری ارسال میکنند،چرا که برای این قبیل خبرنگاران رجوع و کپی برداری از نوشته های دیگران آسان است. البته برخی از خبرنگاران آفریقا را میشناسند ولی آنچه را گزارش میدهند،در انبوه گزارشهای نادرست گم میشود . استعمار پس از اخراج از آفریقا ، بذر درگیریهای بسیاری را در این قاره پاشید که هنوز کم و بیش ادامه دارد. امروز فقر، بیماری و تقابل سیاسی حکومتها دستمایه اروپاییان و آمریکا برای اعمال نفوذ در آفریقا شده و انسان آفریقائی چاره ای جز بازگشت به خویشتن خویش ندارد.امروز زمان آن فرارسیده که آفریقائی تاریخ آفریقا را بنویسد.