X
GO
آرشیو از سال 1388 تا مرداد 1399
تاریخ انتشار: ﺳﻪشنبه 11 آبان 1389

ایران با شورد چگونه رفتار کرد،آمریکا با قلی خان چطور

شهرزاد میر قلی‌خان شهروند ایرانی که از سال 2007 در امریکا زندانی است، بار دیگر بر بی‌گناهی خود تاکید کرده و گفته است در زندان امریکا شکنجه شده است.

امریکا مدعی است که محمود سیف، همسر شهرزاد میرقلی خان سعی داشته است از اتریش به ایران عینک‌های دید در شب صادر کند.این درحالی است که شهرزاد در غیاب همسرش بازداشت و از سوی دادگاه فدرال فلوریدا محکوم به پنج سال زندان شد. شهرزاد میر قلی‌خان که در زمان دستگیری تنها 26 سال داشت، دو فرزند دارد و از سه سال پیش تاکنون در زندان امریکا اسیر است.

پرس تی‌وی با این ایرانی زندانی در امریکا مصاحبه‌ای اختصاصی انجام داده است که درپی می‌خوانید .

درباره شرایط خود در زندان بگویید؟

 شرایط وحشتناک است. وحشتناک. خیلی دلم می‌خواهد همه دنیا می‌توانست به چشم خود ببیند که شرایط در زندان فدرال امریکا چگونه است. زندان‌های ایالتی امریکا مثل همه چیز دیگر این کشور به ظاهر و در نگاهی سطحی، خوب به نظر می‌رسد ولی وقتی از درون به آن نگریسته شود، به زباله‌دانی بیش نمی‌ماند.زندا‌ن‌های دولتی امریکا و ایران را از دو بعد می‌توان با هم مقایسه کرد. امروز در قرن بیست و یکم کشور تازه تاسیس امریکا، ایران را کشوری جهان سومی می‌داند. با این نگاه کسی انتظار ندارد شرایط و امکانات زندان‌های ایران خوب باشد. دولت ایران هم تاکنون نگفته است که شرایط زندان‌های ما از نظر حقوق بشر بهترین در دنیا است.

چه مدت است که زندانی هستید و در کدام زندان؟

من 19 دسامبر 2007 (28 آذر 1386) در فرودگاه میامی دستگیر و به کمپ زندان فدرال میامی منتقل شدم که مکانی وحشتناک و پر از افراد شرور است. من سه سال را در این زندان گذراندم. کل پرونده دولت امریکا علیه من جعلی و ‌‌ساختگی است. ما در اصل گروگان‌های آنان هستیم. من 18 ماه تا زمان محاکمه‌ام در این مکان و در ساختمانی بودم که هیچ وقت رنگ آفتاب را نمی‌دیدم. امریکایی‌ها زمان انتقال زندانیان به دادگاه، آنان را مانند برده‌ها به زنجیر می‌کشیدند. آنان حتی برای انتقال من و هم‌بندانم، از راهرویی زیر زمینی استفاده ‌کردند که روی آفتاب را نبینیم. پس از آن در زمان محاکمه من را به زندان منطقه‌ای منتقل کردند. در مورد زندان فدرال به جرأت می‌گویم که مثل سطل زباله است.

در جریان محاکمه به زندان ایالتی منتقل شدم. این زندان هم کثافت محض است. در آن مدت، ماموران زندان با من به طور وحشتناکی بدرفتاری کردند. به خصوص افراد رتبه‌بالا، با درجه سروان، ستوان و همچنین نگهبانان بزرگترین دشمنان من بودند. سپس چند ماه پس از محکوم شدنم، به این‌جا یعنی انستیتوی اصلاحی فدرال در دنبری منتقل شدم. شرایط این‌جا در مقایسه با زندان میامی کمی بهتر است ولی آخر هر روز به سلولم که همان مزبله است، بر‌می‌گردم.

تعدادی از شهروندان امریکایی ‌در ایران زندانی هستند. سارا شورد به تازگی از سوی مقامات ایرانی آزاد شده است. شنیده‌ایم پس از آزادی شورد شرایط شما بدتر شده است. وضعیت شما اکنون چگونه است؟

این برنامه از اول کار چنین بوده است. رژیم شیطانی امریکا می‌خواست شوهر سابقم را دستگیر کند به همین علت تصمیم گرفتند من را به این کشور دعوت کنند، به زندان بیندازند و بعد از من جاسوسی بسازند که شوهرش را بر خلاف منافع ایران به امریکا تحویل دهد. ولی آنان به این نتیجه رسیدند که کاری نمی‌توانند از پیش ببرند. حالا پس از آزادی سارا شورد و نامه‌‌هایی که به رئیس جمهور ایران نوشته‌ام، متوجه شده‌اند که من ساکت نخواهم ماند و خانواده‌ام در ایران برای حمایت از من اقدام خواهند کرد.

در سه چهار ماه گذشته نامه‌های زیادی به رئیس جمهور احمدی نژاد نوشته‌ام و ضمن آگاه کردن او درباره شرایطم، خواستار اقدام برای احقاق حقم و حمایت شدم. از ایشان خواسته‌ام در دادگاه‌های بین‌المللی طرح شکایت کنند زیرا در امریکا عدالتی وجود ندارد. پس از آزادی سارا شورد، رسانه‌های امریکا و جهان می‌خواهند حقیقت را بگویند ولی دولت این کشور اجازه نمی‌دهد. سانسور دولت امریکا، همه جا را فرا گرفته و آنان برای این کار از عبارت حفظ امنیت ملی سوء استفاده می‌کنند. پس از بازگشت سارا به امریکا آنان خواستار دسترسی به همه مدارک قانونی و اسناد من شدند و تحقیق درباره پرونده من را آغاز کردند. فرزندانم در ایران با سارا دیدار کردند. وی زمانی که به امریکا آمد، نامه‌ای از فرزندانم به همراه آورد که چیزی از آن در جایی منعکس نشد. من هم از محتوای آن چیزی نمی‌دانم و اطلاع ندارم که آیا وی درباره من با رئیس جمهور اوباما صحبت کرده است یا خیر؟

شنبه گذشته آنان ناگهان به سلولم آمدند و پس از زدن دستبند، مرا به واحد اقامتی ویژه (HSU) که محل نگه‌داری زندانیان بسیار خطرناک است منتقل کردند.آنان به همه نامه‌هایم به آقای احمدی‌نژاد دست پیدا کردند. وقتی بعد از شش روز بازگردانده شدم، متوجه شدم که حدسم در این‌باره درست بوده است. با مراجعه به افسر زندان، کاغذها و مدارکم را از وی پس گرفتم. گرفتن مدارک و اسناد قانونی من برخلاف قوانین این کشور است. مطمئن هستم که پس از کپی کردن این کاغذها، به دنبال راهی برای نابود کردن اسناد بودند. من شاهدی زنده هستم که درباره این حقایق برای عموم صحبت می‌کنم و آنان می‌خواهند با قطع ارتباطم با دنیای خارج مانع شنیده شدن صدایم در دنیای خارج شوند. آنان این را دوست ندارند و باید مرا از بین ببرند. آنان باید ارتباط من و دنیا را قطع کنند تا هیچ‌کس صدایم را نشنود. آنان به کارهای شیطانی خود ادامه می‌دهند که همچنان ابرقدرت باقی بمانند.

 پس از برگشتن سارا شورد به امریکا همه رسانه‌های آن کشور با وی مصاحبه کردند و از رفتاری که در ایران با وی شده بود پرسیدند.....

 دیدید که سارا چطور در برنامه‌‌های تلویزیونی با چه ترسی درباره مدت زندانی بودن خود در ایران صحبت می‌کرد؟ من برای سارا شورد پیامی دارم. می‌خواهم بگویم که خانم... بدان که شرایط تو در ایران خیلی بهتر از من بوده است. من در سلولی به اندازه یک قبر زندانی بودم که مجبور بودم شاهد روابط کثیف زندانیان همجنس‌گرا باشم.من در شرایطی به سر می‌برم که نفر بغل دستی‌ام به ایدز مبتلا است. من باید با این افراد غذا بخورم. من در شرایطی زندگی می‌کنم که هر بیماری تصور کنید در آن وجود دارد. من مطمئن هستم شرایط سارا شورد از من بهتر بوده است.

اول این که سارا قانون ایران را شکسته بود. ولی من خلافی نکرده‌ام. آنان از مرز ایران عبور کرده بودند ولی من به دعوت دولت امریکا برای کار به این کشور آمدم. آنان برای من بلیط فرستادند. آنان از فرودگاه مرا به خاک جهنمی امریکا آوردند. آنان به من دستبند زدند، به زندان انتقال دادند و به هر روش ممکن به‌خصوص از نظر روانی شکنجه کردند. آنان مرا به شدت شکنجه کردند که حاضر شوم برایشان نقش جاسوس را بازی کنم و همسر سابقم را تحویلشان دهم.پیام من به امریکا این است. ببخشید شما ابر قدرت جهانید. شما همه جای دنیا جاسوس دارید و به گمان خود بر جهان حکمرانی می‌کنید. حالا همسر سابق مرا می‌خواهید... خوب بروید و او را بگیرید. شما چقدر بیچاره هستید که یک مادر بدون سرپرست 29 ساله را اسیر کرده‌اید که یک مرد ایرانی را به چنگ آورید. شرمتان باد.

اما درباره سارا بگویم. آنان برای تفریح و گشت و گذار رفته بودند. من این‌جا سؤالی از دولت امریکا دارم. اگر قرار بود من در کانادا به گردش بروم و به اشتباه وارد خاک امریکا می‌شدم شما چه اقدامی علیه من می‌کردید؟ چه اتهاماتی به من می‌زدید؟ اولین چیزی که می‌گفتید این بود که من با یک گروه تروریستی در ارتباطم. بعد می‌گفتید جاسوس ایرانم و بعد باقی قصه‌ را می‌ساختید.

 آیا از عواقب این که با ما مصاحبه می‌کنید و نظراتتان پخش می‌شود نگران نیستید؟

البته. ولی من فقط می‌‌خواهم همه دنیا صرف‌نظر از آن‌چه دولت امریکا می‌گوید، حقیقت را بشنوند و بدانند. من این‌جا در زندان هستم. من با اراده خودم و آگاهی کامل می‌خواهم دنیا حقیقت را درباره امریکا بداند. دیگر به آن‌چه آنان می‌خواهند سرم بیاورند، اهمیت نمی‌دهم. زیرا اگر آب‌های اقیانوس‌های دنیا مرکب شود برای نوشتن آن‌چه این‌‌جا با من کرده‌اند کافی نیست. من می‌خواهم حقیقت آشکار شود. می‌خواهم پرس تی‌وی به تماس گرفتن با من ادامه دهد تا همه چیز را به شما بگویم و بگذارم همه سیاستمداران به جریان من بپردازند.