یک وکیل سازمان دیدهبان حقوق بشر با توضیح اینکه حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا را نه میتوان در قالب یک جنگ کلاسیک تعریف کرد و نه غیر آن، نوشت: حملات این هواپیماها تابع هیچ قاعده و توافق پذیرفته شده جهانی نیستند.
به گزارش فارس، "جوآن مارینر " (Joanne Mariner) از وکلای سازمان دیدهبان حقوق بشر در مقالهای که در پایگاه خبری اینترنتی "کانتر پانچ " (Counter Punch) منتشر شد، با زیر سوال بردن منطق حملات هوایی بدون سرنشین آمریکا به افراد مظنون به تروریسم در پاکستان، افغانستان، عراق و یمن، این اقدام آمریکا را ناقض حقوق بشر دانست.
وی در این مقاله نوشت: کنگره آمریکا در این هفته جلسهای برای بررسی برنامه هواپیماهای بدون سرنشین ارتش آمریکا برگزار میکند. این جلسه که از سوی "کمیسیون فرعی امنیت ملی و روابط خارجی " (National Security and Foreign Affairs Subcommittee) متعلق به "کمیسیون اشتباهات و اصلاحات دولتی " (House Committee on Oversight and Government Reform) هدایت میشود، به بررسی استفاده CIA از هواپیماهای بدون سرنشین برای پرتاب موشک به سمت افراد مظنون به جنگطلبی در پاکستان و جاهای دیگر میپردازد.
* افزایش استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین در دولت اوباما
مارینر با اشاره به فعال بودن برنامه استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین در دولت بوش نوشت: با روی کار آمدن اوباما استفاده از این هواپیماها بسیار افزایش یافته است. به گفته "پیتر برگن " (Peter Bergen) و "کاترین تایدمن " (Katherine Tiedemann) از اعضای "موسسه آمریکای جدید " (New America Foundation) که تحقیقی بر روی این برنامه انجام دادهاند، دولت بوش طی هشت سال در مجموع 45 حمله به وسیله هواپیماهای بدون سرنشین به مکانهای مورد ظن خود صورت داد در حالی که دولت اوباما تنها در سال 2009، 53 حمله به این ترتیب اجرا کرده است. سرعت انجام چنین حملاتی در سال 2010 بیش از پیش افزایش یافته است.
به گفته این وکیل، حملات بدون سرنشین CIA در مناطق قبیلهنشین پاکستان که در مرز با افغانستان واقع شده و دولت پاکستان بر آن تسلط کمی دارد، رایج است. همچنین گمان میرود در یمن هم "فرماندهی مشترک عملیات ویژه " (Joint Special Operations Command) که گروهی محرمانه متعلق به ارتش آمریکاست، در اواخر سال گذشته چندین حمله با این هواپیماهای بدون سرنشین ترتیب داده باشد.
وی ادامه داد: استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین برای هدف قرار دادن افراد مظنون به شبه نظامی بودن مجموعهای گسترده از سوالات قانونی و سیاسی بر میانگیزد. به طور قابل ملاحظه، "فیلیپ آلستون " (Philip Alston) گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره "اعدامهای خارج از دستگاه قضایی " نگرانیهای خود را در مورد استفاده آمریکا از هواپیماهای بدون سرنشین ابراز کرده و هشدار داده که اینگونه حملات میتوانند خلاف قوانین بینالمللی حقوق بشر و بشر دوستانه باشند.
* تلاش برای توجیه قضایی حملات هواپیماهای بدون سرنشین
مارینر نوشت: طی سالهای ریاست جمهوری بوش، دولت آمریکا تلاشی برای توجیه یا توضیح درباره برنامه حملات هوایی بدون سرنشین نمیکرد. در واقع، مقامات آمریکایی هیچگاه به طور علنی وجود چنین برنامهای را مورد تایید قرار ندادند. این سکوت اخیراً کمی شکسته شده است، هر چند قسمت اعظم این برنامه فوق سری، محرمانه مانده است.
وی افزود: "هارولد کوه " (Harold Koh) مشاور قضایی وزارت کشور آمریکا در سخنرانی ماه گذشته خود خطاب به "انجمن آمریکایی حقوق بینالملل " (American Society of International Law) شروع به توضیح مقدماتی زیربندی این برنامه کرد. وی در حالی عنوان کرد گفتههایش توجیه قانونی و مفصل حملات هوایی بدون سرنشین نیست که پیشتر اظهار کرده بود جزئیات کاملی از موضع آمریکا در این رابطه در آینده نزدیک اعلام خواهد شد. کوه عنوان کرد که مسئله حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا به مظنونین به شبه نظامیان القاعده و طالبان در پاکستان، به عنوان یک موضوع مربوط به حقوق بینالملل، طبق حق ذاتی آمریکا برای دفاع از خود به عنوان کشوری که مورد حمله تروریستی 11 سپتامبر 2001 قرار گرفته، کاملاً توجیه میشود.
وی توضیح داد که این مسئله، به عنوان یک موضوع مربوط به حقوق داخلی آمریکا هم با اجازه و اختیار "قانون اختیاردهی به استفاده از نیروی نظامی " (Authorization for the Use of Military Force) در سال 2001 صورت گرفته و بدین ترتیب توجیه میشود.
به گفته مارینر، این توجیه که منعکس کننده منطق قانونی آمریکا برای بازداشت مظنونین به تروریسم در گوانتانامو و بگرام است، به ظاهر با هیچ یک از منطقهای قانونی که دولت بوش در دفاع از اقدامات ضد تروریستی خود ارائه میداد، همخوانی ندارد. با این حال، هنگامی که "کوه " از آمریکا به عنوان کشوری سخن میگفت که "هنگام درگیری در یک مناقشه نظامی یا دفاع شرعی و قانونی از خود " از نیروی مرگبار استفاده میکند، میشد دیدگاه جدید یا اصلاح شده آمریکا در این رابطه را از گفتههایش استنباط کرد. با اینکه واضح نیست که آیا وی سعی داشت این موضوع را به عنوان یک دو وجهی معنادار اعلام کند یا خیر؟ گفتههایش این امکان را ارائه میدهد که آمریکا احتمالاً مظنونین به تروریسم را به عنوان اعمال حق خود برای "دفاع شرعی و قانونی " آن هم خارج از یک مناقشه نظامی به قتل رسانده است.
* معیار تشخیص هدف حملات هواپیماهای بدون سرنشین چیست؟
مارینر، گفتههای کوه را مقدمهای مناسب برای مسائل قانونی دانست که به برنامه حملات هوایی بدون سرنشین آمریکا مربوط میشود ولی به گفته وی، این گفتهها، همانگونه که خود پاسخ سوالهای بسیاری است، پرسشهای زیادی را هم بر میانگیزد. طبق این مقاله، نمایندگان کنگره آمریکا در جلسه دادرسی پیش رو احتمالاً به بررسی سوالاتی از این قبیل خواهند پرداخت:
- از سال 2001 حدوداً چند نفر در حملات هوایی بدون سرنشین آمریکا کشته شدهاند؟ چند تن از آنها غیر نظامی بودهاند؟ آمریکا چگونه به طور دقیق و حقیقی برآورد میکند که آیا طی چنین حملاتی غیر نظامیان کشته شدهاند یا خیر؟
- آیا دولت آمریکا ادعا میکند قدرت آن را دارد که خارج از زمینه و بافت یک مناقشه نظامی، شبه نظامیان مظنون القاعده و طالبان را از طریق حملات هوایی بدون سرنشین هدف قرار دهد؟ آیا این موضع آمریکاست که این کشور درگیر یک جنگ جهانی با القاعده، طالبان و نیروهای مرتبط با آنها شده است به طوری که کشتن افراد مظنون به عضویت در هر یک از این گروهها در هر جای جهان باید تحت قوانین حاکم بر یک مناقشه نظامی (به بیان دیگر، با قوانین بینالمللی بشر دوستانه) مورد قضاوت قرار گیرد؟
- آیا دولت اوباما قوانین CIA و یا وزارت دفاع آمریکا را در رابطه با هدفگیری منجر به مرگ مظنونین شبه نظامی از طریق حملات هوایی بدون سرنشین مورد بازنگری قرار داده است و آیا قوانین هدفگیری زمان بوش هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرد؟
- آیا CIA و وزارت دفاع آمریکا از معیارهای یکسانی برای تصمیمگیری در مورد هدفگیری مظنونین استفاده میکنند؟ اگر نه، شیوههای آنها چه تفاوتی با هم دارد؟
- آیا دولت اوباما هنگام تصمیمگیری در مورد هدف قرار دادن مظنونین در برنامه حملات هوایی بدون سرنشین، از معیارهای منطبق با رهنمودهای ارائه شده در گزارش 2009 کمیته بینالمللی صلیب سرخ درباره مشارکت مستقیم در عملیات جنگی استفاده میکند؟ اگر معیارهای آمریکا فراگیرتر یا به هر شکلی متفاوت است، چه تفاوتی بین معیارهای آمریکا با معیارهای صلیب سرخ وجود دارد؟
- آیا در صورت هدف قرار دادن شهروندان آمریکایی در حملات هوایی بدون سرنشین از همان معیارهایی استفاده میشود که در مورد تبعههای خارجی به کار میرود؟ (شهروند آمریکایی مانند "انوار اولاکی " (Anwar al-Awlaki) که به یمن پناهنده شده و طبق گزارشها در فهرست هدفهای ارتش آمریکا قرار دارد). اگر نه، تفاوت این معیارها در چیست؟
- آیا آمریکا از همان قوانین مربوط به هدفگیری که در پاکستان به کار میگیرد، در یمن استفاده میکند؟
- آیا حملات هوایی بدون سرنشین آمریکا در یمن و پاکستان مشروط به موافقت مقامات محلی با این حملات است یا موضع آمریکا بر این است که با توجه به حق ذاتی آمریکا در دفاع از خود در مقابل القاعده، طالبان و نیروهای مرتبط با آنها نیازی به گرفتن چنین موافقتی نیست؟
- آیا آمریکا در حال حاضر اجرای حملات هوایی بدون سرنشین در کشورهایی به جز پاکستان، افغانستان، عراق و یمن را مدنظر قرار میدهد یا پیشتر در نظر گرفته است؟ چرا که عاملان مظنون القاعده در کشورهای زیادی قابل ردیابی هستند. اگر خیر، محدودیتهای استفاده از حملات هوایی بدون سرنشین به خاطر نگرانیهای سیاسی است یا قید و بندهای قانونی؟
- هارولد کوه مشاور قضایی وزارت کشور "تهدید مخاطرهآمیز " را یکی از عوامل اصلی مرتبط با تصمیمهای دولت آمریکا در مورد هدفگیریها دانست. این عبارت دقیقاً به چه معنی است؟ یک تهدید تا چه حد باید مخاطرهآمیز باشد؟ به عنوان مثال، آیا دولت آمریکا وجود هر گونه مدرکی را لازم میداند که نشان دهد شخصی که هدف یک حمله بدون سرنشین قرار میگیرد، بر روی یک حمله تروریستی قریبالوقوع برنامهریزی میکند یا احتمال دارد در چنین حملهای شرکت کند؟
- چه نوع بررسی پس از عملیاتی در پی یک حمله هوایی بدون سرنشین انجام میشود. دادگاه عالی رژیم صهیونیستی در حکم مهمی که در سال 2006 درباره کشتار هدفمند صادر کرد، به نیروهای نظامی این رژیم دستور داد یک تحقیق فراگیر و مستقل در پی چنین کشتاری صورت گیرد. آیا "دایره دموکراسی، حقوق بشر و کار " (Bureau of Democracy, Human Rights, and Labor) وزارت کشور آمریکا در این بررسیها شرکت میکند؟