در این ارتباط ضرورت شناخت این فرقه افراطی و دست های پنهانی که در واشنگتن و تل آویو این جریان را برای مقابله با اسلام هدایت می کنند بیش از گذشته احساس می شود، چرا که در سایه این شناخت می توان با توطئه های ضد اسلامی صهیونیسم مقابله کرد. در جهان امروز، مسیحیت به سه شاخه کاملاً جدا و مخالف یکدیگر یعنی کلیسای کاتولیک، ارتدکس و پروتستان تقسیم شده است. کشورهای جنوب اروپا و آمریکای لاتین عمدتاً کاتولیک، کشورهای شمال اروپا و ایالات متحدة آمریکا پروتستان و پیروان کلیسای ارتدکس در اروپای شرقی هستند.

این سه کلیسا در اعتقادات دینی و مراسم عبادی کاملاً از یکدیگر جدا هستند و مانند سه تیره مختلف عمل می کنند اما در یک قرن گذشته پروتستان ها به دو جریان لیبرال و محافظه کار تقسیم شده اند و شاخه محافظه کار که خود را بنیادگرا می داند به برگزیدگی قوم یهود توسط خداوند معتقد است. آنها می گویند حکومت جهانی یهود مقدمه ظهور مسیح است و بزرگترین رسالت خود را کمک به یهودیان برای تحقق حاکمیت جهانی می دانند. این جریان که به مسیحیان صهیونیست موسوم شده است، اعتقاد دارد قبل از ظهور دوباره مسیح، صلح در جهان هیچ معنائی ندارد و مسیحیان برای تسریع در ظهور مسیح باید مقدمات جنگی بزرگ و مقدس به نام «آرماگدون» را فراهم نمایند.

 بر اساس این باور، در این جنگ لشکرى از دشمنان مسیح که بدنه اصلى آن از میلیون ها نظامى تشکیل یافته از عراق حرکت مى‏کند و پس از گذشتن از رود فرات ـ که در آن زمان به خشکى گراییده است ـ به سوى خاورمیانه رهسپار مى‏شود، اما نیروهاى مؤمن به مسیح راه این لشگر را سد کرده و در منطقه ای به نام آرماگدون آن ها را شکست خواهند داد و مسیح (ع) براى بار دوم از جایگاه خود ظهور کرده و صلح جهانى را برقرار مى‏کند.

 آنان برای تحقق این حادثه، جنگ، خشونت و ویرانی را ضروری و مباح می شمرند و براساس همین اعتقاد، دولت آمریکا در اوج جنگ سرد موشک های هسته ای قاره پیمای خود را «شمشیرهای جنگ مقدس» نامید و استفاده علیه عراق در سال 1991 برای فراهم کردن مقدمه جنگ آرماگدون را مباح دانست. حتی رونالد ریگان بعد از آن که به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد در مراسم تحلیف خود گفت: «من از خدا می خواهم به من توفیق دهد که کلید شلیک موشک هسته ای را فشار دهم تا جنگ آرماگدون آغاز شود.»

 وقوع حادثه یازده سپتامبر، تجاوز آمریکا به افغانستان و عراق و جنایات اسرائیل در خاورمیانه در این بستر قابل تحلیل هستند.

 طرفداران این نظریه  مردم را متقاعد می سازند که برای تسریع در ظهور مسیح به جای «صلح» باید در پی «جنگ» بود. این تفکر تنها یک بحث تئوریک نیست و در عرصه های سیاست خارجی، تبلیغات فرهنگی، زمینه های سیاسی و امنیتی غرب به عنوان یک پشتوانه عملیاتی عمل می کند. ساخت فیلم ها و انیمیشن های آخرالزمانی که در آنها کینه نسبت به مسلمانان نهادینه می شود نیز نشانگر بعد عملیاتی این تفکر در عرصه هنر و فرهنگ است.

 نگاه به پایان تاریخ از سوی مسیحیان افراطی، اصل را بر دشمنی و توطئه با مسلمانان نهاده و در واقع موعود مورد نظر «مسیحیان افراطی» بر اساس انگیزه های سیاسی و با هدف حمایت از صهیونیسم ساخته شده و مبتنی بر تحریف آموزه های ادیان الهی و لذا مروج جنگ است. در این ارتباط برای مقابله با این جریان انحرافی و در مسیر تبدیل تهدید «اسلام ستیزی» به یک فرصت برای افشای نیات جنگ طلبانه صهیونیسم مسیحی اقداماتی به شرح زیر می تواند در دستور کار مسئولین فرهنگی و سیاسی کشور قرار گیرد.
  
1 ـ با توجه به اختلاف اکثر نحله های فکری مسیحیت با نگرش مسیحیان صهیونیست به پایان جهان و ظهور مسیح، می توان با انجام گفتگوی مستمر با رهبران کاتولیک، ارتدکس و حتی پروتستان های منطقی، خطرات اشاعه تفکر مسیحیان صهیونیست را برای صلح جهانی و حتی پیروان مسیح برای آنان تشریح کرد.

 امروز کاتولیک ها معتقدند برداشت‏ سیاسى بعضى از حکام و رهبران غربى از جهان، بر گرفته از آموزه های تورات است. در واقع آنها به دنبال خلق دو جبهه معارض در عالم مسیحیت و ایجاد اختلاف میان مسیحیان هستند. کتاب صهیونیسم مسیحی نوشته دکتر استفان سایزر، در سال 2004 برای اولین بار در انگلستان منتشر و تا 2006 به چاپ سوم رسید. استفان سایزر که خود از کشیشان دانشگاهی آمریکا بوده و یک کاتولیک متعصب به‌شمار می‌آید در این کتاب، تفکر صهیمونیست های مسیحی و برداشت آنان از حادثه آرماگدون را نقد کرده است.

 بسیاری از پروتستان‏ها هم با بینش توراتى و منحرف شده انجیل مخالفت مى‏کنند. آن ها معتقدند مطالب عهد جدید از سوی مسیحیان صهیونیست به گونه‏اى قرائت می شود که نتیجه به سود یهودیت ‏باشد. یعنى به جاى اینکه انجیل مفسر تورات باشد، تورات را به عنوان مفسر انجیل تلقی کرده اند. این قبیل مسیحیان معتقدند قرائت انجیلى مسیحیان صهیونیست، توطئه‏اى در جهت تحریف انجیل و گمراه نمودن مسیحیان و قبل از هر چیز یک اعلام جنگ علیه خود مسیحیت است.

در همین حادثه اخیر نیز مسیحیان جهان از جمله واتیکان با صدور اطاعیه اعلام کردند که درخواست موهن و ضداسلامی تری جونز ریشه در آموزه های حضرت مسیح(ع) نداشته و نمی تواند مورد تأیید مسیحیان جهان باشد. بسیاری از صاحب نظران مسیحی نیز گفتند تفکر مسیحیت صهیونیست که از سوی اسرائیل حمایت می شود، به دنبال ایجاد تقابل بین مسیحیان و مسلمانان است و علمای اسلام و مسیحیت، باید متحدانه با این تفکر انحرافی مبارزه کنند، لذا امروز مسلمانان که مشترکات زیادی با مسیحیت در مورد تفسیر غلط مسیحیان صهیونیست در مورد پایان تاریخ دارند،  می بایست گفتگوهای خود را با مسیحیان جهت یافتن راهکار برای مقابله با این جریان انحرافی دنبال نمایند.

2 ـ در عرصه فعال سازی دیپلماسی فرهنگی، استفاده از تریبون های بین المللی برای افشای نقاط منفی تفکر جنگ طلبانه «اونجلیک» های بنیادگرا ضرورت دارد و می توان با استفاده از ظرفیت های سازمان ملل متحد، سازمان کنفرانس اسلامی، جنبش عدم تعهد و نهادهای بین المللی صلح طلب و طرفدار حقوق بشر در جهت مقابله با تفکر جنگ طلبانه مسیحیان افراطی فعالیت نمود.

3 ـ در حال حاضر تئوری های نویسندگانی از قبیل هانتینگتون و فوکویاما در جهت تفکر صهیونیسم مسیحی، مشوق جنگ و منازعه میان فرهنگ ها و تمدن های غربی با تمدن های اسلامی و آسیائی است. اجتناب از وقوع جنگ بین تمدن ها، نیازمند اشاعه تفکر صلح جویانه و عدالت خواهانه مهدویت است، چرا که دکترین مهدویت با تکیه بر مکتب غنی و کامل اسلام و با آرمان صلح طلبی و عدالت خواهی، آینده ای امیدبخش را به انسان ها نوید می دهد. اشاعه این فرهنگ، به خصوص در آسیا، غیر از خنثی سازی اقدامات اسلام ستیزانه، نقش مهمی در تحکیم روابط فرهنگی ایران با این قاره داشته و قطعا مناسبات فیمابین را هم تقویت خواهد نمود.

4 ـ جهان اسلام نیز برای مقابله با ترفند غرب، باید نقش اصلی خود را با افشای ابعاد تفکر انحرافی مسیحیان افراطی و انگیزه های سیاسی آنها ایفا نماید و باید در همایش های بین المللی، تفکر مبتنی بر « ایجاد جنگ و ناامنی در جهان، به عنوان مقدمه ظهور مسیح»، نقد و افشاگری شود.

 متفکرین ادیان ابراهیمی از جمله اسلام و مسیحیت، با انجام گفتگوی مستمر با یکدیگر، نگاه صلح جویانه خود در مورد آینده جهان را مطرح و با خطرات اشاعه تفکر مسیحیان افراطی برای صلح جهانی مشترکا مقابله کنند. واقعیت این است که هیچ یک از ادیان الهی، کشتار، خشونت و جنگ که منجر به قتل میلیون ها انسان می شود را مقدمه ظهور منجی ندانسته و برعکس، علت و انگیزه ظهور منجی را برقراری صلح و آرامش و عدل در جهان عنوان نموده اند.

بر این اساس در شرایطی که جهان غرب، تحریف و تضعیف مبانی اعتقادی اسلام را دنبال می کند و تمام توان تبلیغاتی خود را ـ از قبیل رسانه، فیلم، ماهواره، بازی های رایانه ای و قلم و بیان ـ در این مسیر به کار گرفته است ضرورت دارد کشورها و علمای اسلامی نیز به دفاع یک پارچه از اعتقادات اسلامی به خصوص اندیشه پایان جهان از نگاه اسلام به ایفای نقش بپردازند و در این مسیر ایران اسلامی می تواند با ابتکارات و طراحی های خود هدایت کننده و پیش قراول باشد.

تابناک