X
GO
آرشیو از سال 1388 تا مرداد 1399
تاریخ انتشار: چهارشنبه 07 مهر 1389

وقایع 11 سپتامبر ، عوام فریبی آمریکا درنقض حقوق بشر را رو کرده است

این روزها سئوال در مورد ابعاد پنهان واقعه یازده سپتامبر، به اندازه سئوال پیرامون موضوع هولوکاست برای لابی صهیونیسم ناگوار است.

چون همانگونه که واقعه هولوکاست مبنای تجاوز رژیم صهیونیستی به فلسطین قرار گرفت،مسئله یازده سپتامبر نیز یک بهانه عوام فریبانه برای آمریکا جهت حمله به افغانستان و عراق و متهم کردن مسلمانان به حمایت از تروریسم ایجاد کرد.

کاخ سفید در حالی که دو ماه قبل از حادثه 11 سپتامبر در سال 2001، آماده حمله به افغانستان بود، بعد از این واقعه به بهانه اینکه نوزده نفر از ربایندگان هواپیماها مسلمان و منتسب به القاعده هستند، بعد از خوداری طالبان نسبت به  استرداد اسامه بن لادن، به افغانستان حمله کرد. بعد ها بهانه های آمریکا برای حمله به افغانستان، همانند موضوع وجود بمب هسته ای در عراق نه تنها ثابت نشد بلکه صحت آن نیزبه شدت مورد تردید قرار گرفت. به همین دلیل امروز طرح مجدد چنین سوالاتی حکم پاشنه آشیل برای آمریکا را داشته و چه بسا در آینده نیز پرسش در مورد یازده سپتامبر همچون سئوال در مورد هولوکاست ممنوع گردد.

بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند مقامات آمریکائی با یک نقشه از قبل طراحی شده به منظور ایجاد فرصت برای اهداف خود عامل انفجارها بوده اند.برای مثال لیندون لاروش کاندیدای اسبق ریاست جمهوری آمریکا، در مصاحبه ای می گوید حوادث 11 سپتامبر به هیچ عنوان نمی تواند کار یک گروه و یا سازمان خارجی باشد، زیرا باتوجه به نحوه کارکرد سیستم های امنیتی، آن حوادث تنها توسط گروهی در سازمان های امنیتی داخل آمریکا و آن هم در سطح بالای مقامات امنیتی امکان پذیر است، البته ممکن است همکاری هایی محدود با دیگران وجود داشته باشد، ولی آن چیزی که مسلم است این است که کنترل اصلی حملات، توسط مقام های طراز اول سازمان های امنیتی آمریکا هدایت شده است.

تیری میسان ،نویسنده فرانسوی که چند هفته پیش در برنامه تلویزیونی راز هم حضور یافت، کتاب دروغ بزرگ را در سال ۲۰۰۲ در مورد حادثه یازده سپتامبر منتشر کرد. این کتاب که پرفروش ترین کتاب سال فرانسه شد، با دلایل عدیده از هماهنگی دولت آمریکا با مسببین این حادثه سخن گفته است.

وی در این کتاب می گوید:

«پس از آن که دو برج تجارت جهانی به صورتی که هیچ کس پیش بینی نمی کرد فرو ریخت، تحقیقات رسمی کاملی درمورد حادثه و شرایط وچگونگی آن انجام نگرفت بلکه همان گزارش رسمی درمورد دو هواپیما مورد استناد قرار گرفت، بی آنکه اسامی متهمان منتشرشود. مقامات امنیتی روی عملیات تخریب سریع دیگر ساختمان های آسیب دیده و جمع آوری کامل آوارها تاکید و هر چیزی که در این محل یافت شد را در اختیار گرفته و جزو اسرار دفاع ملی اعلام کردند. در حالی که دستگاه آتش نشانی نیویورک دلایل مقامات امنیتی را قانع کننده نمی دانستند و مطمئن بودند که سوخت دو هواپیمای مذکور برای ذوب کردن اسکلت آهنی دو برج، در آن مدت کوتاه کافی نیست و این کار از نظر عملی و شیمیایی محال است. مگر این که دو برج از مقوا ساخته شده باشند. به همین دلیل مسئولان اتش نشانی خواستار اجرای تحقیق در مورد این که آیا انفجاری در پایه های دو برج رخ داده یا خیر شدند، اما مقام های فدرالی با این پیشنهاد و طرح موافقت نکردند.»

میسان در مصاحبه خود با تلویزیون فرانسه، پا را فراتر نهاده ورازهای دیگری را فاش می سازد که فقط متخصصان درعلوم هوانوردی آنها را درک می کنند. او می گوید: « پس از پرس وجو و سئوال از متخصصان در این زمینه، معلوم شد که محال است هواپیمایی مسافری همانند آنهایی که در حمله به مرکز تجارت جهانی مورد استفاده قرار گرفتند، بتوانند به این دقت اهداف مورد نظرشان را بدون وجود رادارهای از پیش تعیین شده در داخل دوبرج، مورد حمله قرار دهند و بدون این رادارها ممکن نیست یک خلبان بتواند در هدف گیری دقیق باشد. درباره صحبت های خلبان به زبان عربی هم ابهام وجود دارد چرا که اصطلاحات هواپیمایی هیچ وقت به زبان عربی نوشته نشده و تماما به زبان انگلیسی است.»

در مورد حمله به پنتاگون نیز دولت آمریکا ادعا کرد که این عملیات به وسیله برخورد یک فروند هواپیما از نوع بویینگ 757 به طبقه اول یا دوم ساختمان پنتاگون انجام شده در حالی که کارشناسان هواپیماهای جنگی تاکید کردند که انجام چنین کاری از سوی یک هواپیمای غیرنظامی از نوع بویینگ 757 محال است چون این هواپیماها یا بطور عمودی به هدف حمله می کنند و یا به سطح پایین می آیند و از آنجایی که ارتقاع ساختمان پنتاگون زیاد بلند نیست و تنها دوطبقه است، محال است یک هواپیمای غیرنظامی بتواند پنتاگون را به صورت افقی بزند.چون امکان ندارد هواپیمای بویینگ بتواند تا چنین سطحی پایین بیاید و حتی اگر فرضا بتواند نیز باعث آسیب رساندن به خودروهای موجود در منطقه و درختان و تیرهای برق و همانند آنها می شود که چنین چیزی رخ نداده است.

 آنچه در این مورد بیشتر جلب توجه می کند این که هیچ کس اسکلت هواپیما را در محل حادثه ندیده و هرگز از آن کوچکترین تصویری نشان داده نشد. علاوه بر این جایی که مورد حمله قرار گرفت از کارکنان و نظامیان خالی بود چون در آنجا عملیات ساختمانی انجام می گرفت از این رو قربانیان تنها کارگران و افراد رهگذر بودند. آنچه که باعث شگفتی است این که تنها یک نظامی در این حمله کشته شد در حالی که اعلام کردند که تعداد زیادی از قربانیان شاغل در خود پنتاگون کشته شده اند. از دیگر مسائل شگفت انگیز این که هیچ نوع پیگیری درباره خلبان یا مجریان عملیات دیده نشد.

نکته دیگر اینکه زمـانی که هواپیمایی ربوده می شود اطلاعاتی به صورت کد به برج مراقبت ارسال می گردد و زمانی که هواپیما علائمی را صادر نمی کند فرض می شود هواپیمای دشمن است، ولی در مورد هواپیمایی که به برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی اصابت کرد هیچ کدام از این علائم وجود نداشت. یکی دیگر از نقاط قابل تامل در حادثه مذکور این بود که هیچ کدام از مسئولان شرکت های متعلق به ساختمان های مرکز تجارت جهانی قربانی نشده اند. بیشتر این مدیران در ساعت وقوع حادثه به صبحانه ای دوستانه در پایگاه نظامی ال فوت که با نیویورک فاصله زیادی داشت دعوت شده بودند و جرج بوش به آنها پیوسته بود.
            
امسال آمریکا با طراحی قبلی و به صحنه آوردن یک کشیش افراطی و طرح قرآن سوزی سعی نمود افکار عمومی را از حقایق یازده سپتامبر منحرف کرده و در جهت تقویت پروژه اسلام هراسی، مجددا مسلمانان را مسبب وقایع یازده سپتامبر معرفی کند. لذا در این برهه، بهترین فرصت را برای طرح سوالات اساسی درباره یازده سپتامبر فراهم است و طرح این موضوع در سازمان ملل توسط رئیس جمهور نقطه آغازینی بود که باید بصورت جدی عملیاتی شود.

در واقع با توجه به وجود ابهامات جدی در مورد ابعاد واقعه یازده سپتامبر، سازمان ملل موظف است یک گروه حقیقت یاب برای روشن شدن موضوع تعیین و اعزام نماید. چرا که این سازمان به دنبال فضاسازی های تبلیغاتی آمریکا در مورد حمله به افغانستان، سکوت کرد و نیروهای آمریکایی زیر پرچم مشروعیت بین المللی به افغانستان گسیل شدند.

و نکته آخر اینکه از آنجا که موضوع یازده سپتامبر حلقه ای از طراحی های لابی صهیونیسم به حمایت مسیحیان افراطی بر علیه مسلمانان است، به کارگیری تمام ظرفیت های دیپلماتیک در عرصه رسمی و غیر رسمی و به خصوص استفاده از ظرفیت های جهان اسلام برای افشای ابعاد این حادثه باید یک وظیفه اسلامی و ملی محسوب شده و از سوی نهادهای ذیربط دنبال گردد.