به گزارش مرکز پایش ستاد حقوق بشر، بارها از مفهوم «استثناگرایی آمریکا» برای توضیح سیاست خارجی این کشور استفاده کردهاند؛ برای همه مقاصد، «استثناگرایی آمریکایی» یک ایدئولوژی است که تمامی طیف سیاسی این کشور، از دموکراتها تا جمهوری خواهان را در بر میگیرد.
بر اساس گزارش «میدل ایست آی»، این تصور پدیدار شده که برخی از معیارهای اصلی استثناگرایی آمریکایی از طریق سیاستهای هویتی مبتنی بر لیبرال و کنشگران بهروز میشوند.
«هنری کیسینجر»، سیاستمدار کهنهکار آمریکایی، در کتاب نظم جهانی خود چنین استثنایی را اینگونه تعریف کرده که اصول آمریکایی «جهانی هستند و دولتهایی که آنها را اجرا نمیکنند کاملا مشروعیت ندارند». این مفهوم چنان ریشه در «تفکر آمریکایی» دارد که این کشور مدعی است «بخشی از جهان در وضعیت نامناسب، موقتی زندگی میکند و روزی [از سوی آمریکا] به وضعیت مطلوبی میرسد».
پیامد نهایی چنین دکترینی تضاد نهفته بین آمریکا و کشورهایی است که با «اصول جهانی» آن همسو نیستند؛ از زمان پایان جنگ سرد، این درگیری به طور متناقضی آشکارتر شده است.طبق گزارش سرویس تحقیقات کنگره، از ۴۶۹ مداخله نظامی آمریکا در سراسر جهان از سال ۱۷۹۸، بیش از نیمی -در مجموع ۲۵۱- بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۲۲ انجام شده است.
در طول چهار دهه گذشته، نئولیبرالیسم کانون چنین تنشهایی بوده است. وسواس آن با دست پنهان بازار، خصوصیسازی، مقرراتزدایی و اقتصاد آزادسازی موجب نابرابریهای عظیم و فروپاشی مالی شده است که به نوبه خود باعث رکود و نابرابریهای بیشتر شده است. نئولیبرالیسم کانون چنین تنشهایی بوده است. وسواس آن با دست پنهان بازار، خصوصیسازی، مقرراتزدایی و اقتصاد آزادسازی موجب نابرابریهای عظیم و فروپاشی مالی شده است که به نوبه خود باعث رکود و نابرابریهای بیشتر شده است.
به نظر میرسد استثناگرایی دموکراتها نه تنها دشمنان خارجی آن را هدف قرار دهد، بلکه بخش بزرگی از مردم آمریکا را نیز هدف قرار داده است. استثناگرایی آمریکایی با استانداردهای دوگانه خود بسیاری از کشورها و فرهنگها را در سراسر جهان از خود بیگانه کرده است؛ استثناگرایی دموکراتیک خطر شکستن و بیگانگی بیشتر بخشهایی از جوامع غربی را در پی دارد که پیش از این و به میزان زیادی توسط نابرابریهای نئولیبرالیسم مجازات شدهاند.