به گزارش سایت ستاد حقوق بشر، گزارش یازدهم و دوازدهم دادگاه رسیدگی به اتهامات گروهک تروریستی منافقین به زبان فارسی و انگلیسی توسط معاونت امور بین الملل قوه قضائیه و ستاد حقوق بشر منتشر شد.
در مقدمه این گزارش آمده است: جمهوری اسلامی ایران از بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در سال 1357 تا به امروز، یکی از بزرگترین قربانیان تروریسم و جولانگاه گروهکهای تروریستی داخلی و خارجی بوده و در این مدت، هزاران انسان بیگناه به دست آنان شهید و یا به شدت مجروح شدهاند. گروهکهای تروریستی تمامی اقشار جامعه از زن و مرد، کودک و پیر، و دانشمندان را هدف قرار دادهاند.
در این میان، بیشترین ترورها که مصداق جنایت علیه بشریت است، توسط گروهک تروریستی منافقین (موسوم به سازمان مجاهدین خلق) در ایران انجام شده است. این گروهک از همان آغاز انقلاب اسلامی با انجام انفجار در مراکز شلوغ شهرها، ترور مسؤولان کشور، حمله به افراد با اسلحه و چاقو، آدمربایی و شکنجه مردم و خیانت به کشور از جمله از طریق جاسوسی برای رژیم بعث صدام، به نوعی شروع به انتقام از مردم بیگناه نمود؛ به طوری که 17 هزار نفر توسط عوامل این گروهک به شهادت رسیدهاند.
در معرفی منافقین همین بس که مهمترین اولویت و مبنای اصلی عملکرد آن، ترور و قتل افرادی است که با آنان هم نظر نبوده و آنان را منکر میشدند. این مسئله را میتوان به طور مشهود، در اسناد و بیانیههای منتشره توسط آنان مشاهده نمود. حال آنکه قتل و کشتن افراد بیگناه آن هم به شیوههای ناجوانمردانه، مانند بمبگذاری در مراکز تجمع غیرنظامیان، آشکارترین و فاحشترین نقض حقوق بشر میباشد. بر همین اساس، عوامل این گروه در سال1360 دست به ترور و کشتار مسؤولین کشور از جمله رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس قوه قضائیه، وزراء، نمایندگان مجلس، روحانیون برجسته کشور و شهروندان ایرانی در مقیاس گستردهای زدند. منافقین پس از ترور شخصیتهای کشور در سال 1360، روی به سمت کشتار مردم بیگناه آورده و تنها بین سالهای 1361 تا 1367، بیش از 17 هزار نفر از مردم را به شهادت رساندند که اسامی و اسناد آنها موجود است. از دیگر جرائم این گروهک، خیانت به کشور و جاسوسی برای دولتهای متخاصم میباشد. این گروهک در جریان تجاوز رژیم بعث عراق به ایران، اطلاعات مختلفی از جمله محل تجمع شهروندان را برای موشک باران به این رژیم منتقل مینمود.
مردم بیگناه دیگر کشورهای منطقه از جمله عراق و سوریه نیز شاهد جنایتهای این گروهک بودهاند. نیروهای منافقین، پس از استقرار در عراق و در همکاری با رژیم صدام، جنایات گستردهای علیه اقوام مختلف این کشور از جمله شیعیان و اکراد مرتکب شدند. تنها در یکی از جنایتها که به "انفال کردها" مشهور است و از فوریه تا سپتامبر 1988 در استانهای کرکوک، دیاله، نینوا و صلاح الدین اجراء شد، روستاهای بسیاری نابود و بیش از 182 هزار جمعیت بیدفاع با همکاری نیروهای منافقین به طرق فجیعی از جمله زنده به گور کردن، بریدن سر، تیربارانهای جمعی و سوزاندن به قتل رسیدند. نظام قضائی عراق در همین رابطه پروندهای را برای منافقین مفتوح نموده و برای 118 نفر از عوامل اصلی آن حکم جلب صادر کرده است. این گروهک، همچنین پس از آغاز فعالیت گروههای تروریستی در سوریه و عراق از سال 2011، همراه با دیگر تروریستها در سوریه دست به کشتار گسترده مردم سوریه زده و ضمن آموزش نیروهای تروریستی، جنایات گستردهای را در این منطقه انجام دادهاند.
ذکر این نکته نیز ضروری است که گروهک منافقین همچنان ماهیت تروریستی خود را حفظ کرده است. برخی از اعضای این گروهک اخیراً نیز در جریان فعالیتهای تروریستی دستگیر شده و به نظام قضائی معرفی شدهاند.
تشکیل پرونده و رسیدگی قضائی به پرونده گروهک تروریستی منافقین و اعضای فعال و اصلی آن
با ارسال کیفرخواست 729 صفحهای شامل 6757 صفحه مستندات مکتوب و 1000 ساعت مستندات صوتی و تصویری در تاریخ 18/04/1402 از سوی دادستانی تهران (پایتخت) به دادگستری تهران، شعبهای از دادگاه کیفری 1 تهران با حضور سه قاضی (یک رئیس و دو مستشار) برای رسیدگی به این پرونده تعیین گردید. از اینرو، اولین جلسه دادگاه، پس از طی تشریفات قانونی، در 21 آذرماه 1402 به صورت علنی برگزار گردید.
جلسه یازدهم رسیدگی قضائی به پرونده گروهک تروریستی منافقین و اعضای فعال و اصلی آن
یازدهمین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده گروهک تروریستی منافقین و اعضای فعال و اصلی آن، یعنی یازدهمین جلسه این دادگاه در چهارم اردیبهشتماه 1403 با حضور وکلا، جمعی از خانوادههای قربانیان، قضات شعبه رسیدگی کننده، نماینده دادستان و به صورت علنی برگزار گردید.
در این جلسه، سید «میثم حکیم زاده حسینی» یکی از وکلای شکات پرونده برای بیان اظهارات و دفاعیات خود در جایگاه قرار گرفت. اهم مطالب مطروحه از سوی ایشان به شرح زیر میباشد:
«امروز متن لایحه آماده شده تقدیم دادگاه شد. این دادگاه فرصت بسیار خوبی برای اصحاب رسانه جهت بازتاب جنایات گروهک تروریستی منافقین است. آنچه از این حوادث بر میآید، نشان میدهد جنایاتی رخ داده است که هر کس توصیف آن را بشنود کلامی غیر از این نمیتواند بگوید، از نظر وجدان عمومی اصحاب رسانه تکلیفشان این است که موارد را انعکاس دهند. آنچنان که امروز میبینیم در جنایات غزه وجدانها بیدار شده است و همه موضعگیری میکنند. اتفاقی که در این چهل و چند سال گذشته در ایران به دست جنایتکاران تروریست سازمان مجاهدین خلق رخ داد کمتر از آن چیزی نیست که امروز در غزه میبینیم. ما با افرادی مواجه هستیم که حد اعلای جنایت و خیانت را در مورد کشور خود و منافع ملی خودشان به کار بردند.
مسعود رجوی بعد از آنکه در قبل از انقلاب اسلامی همرتبههای او در سازمان مجاهدین خلق اعدام شدند، از طرف شاه حکم عفو گرفت و همکاری خود با ساواک را آغاز کرد. این موضوع در یک نامه ارتشبد نصیری به صراحت آمده است. سوال بیپاسخ از سوی اعضای گروهک تروریستی منافقین این است چرا به رغم محکومیت مسعود رجوی به اعدام و به رغم اجرای حکم سایر اعضا، اما رجوی نه تنها اعدام نشد بلکه ریاست گروهک را برعهده گرفت و بعدها مشخص شد که او در ارائه اطلاعات سایر اعضا و لو دادن آنها به سازمان امنیت و اطلاعات کشور سهیم بود.
طبق نامه ارتشبد نصیری، مسعود رجوی از عوامل اصلی و سرکردگان سازمان در دهه ۵۰ بوده است و به این واسطه، در کنار سایر سرکردگان این سازمان محکومیت قطعی به اعدام داشت. طبق مکاتبات، رجوی یک استثنا و یک نور چشمی ساواک بوده و به رغم محکومیت قطعی اعدام، درخواست عفو و تخفیف مجازات برای وی داده شده است. این موضوع که مجاهدین خلق از همکاران سازمان اطلاعات بودند موضوع سادهای نیست؛ ساواک، مسعود رجوی را همکار سازمانی خود در بحبوحهای که سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک گروه معاند پهلوی تحت تعقیب و رجوی در راس این سازمان بوده، معرفی کرده است.
رژیم پهلوی در بازهای از زمان به این نتیجه میرسد که به جای اینکه سازمان مجاهدین خلق را مطلقا از بین ببرد، بهتر است که این سازمان را که با نگاه ایدئولوژیک ایجاد شده و همراهی جوانان جامعه را با خود دارد، با خود همراه کرده و آن را ظرفیتی برای خود بداند تا بتواند در آن نفوذ کند.»
روایت پژوهشگر تاریخ و نویسنده کتاب خوابگردها از شکلگیری سازمان منافقین و جنایات آنها
در ادامه جلسه دادگاه، «صفاالدین تبراییان» مورخ و پژوهشگر تاریخی به عنوان فرد مطلع معرفی شده وکیل برخی شکات در جایگاه قرار گرفت. اهم مطالب مطروحه از سوی ایشان به شرح زیر میباشد:
«من فارغالتحصیل رشته شرق شناسی از دانشگاه سن ژوزف بیروت، صاحب تالیف ۳۵ جلد کتاب و برنده جایزه کتاب برتر سال هستم. در کتاب خوابگردها به موضوع سازمان مجاهدین خلق و ارتباط رهبران سازمان مجاهدین خلق با نهادهای اطلاعاتی و نظامی عراق پرداختهام.
به نظر میرسد که اسلام ابزار دست مجاهدین بود، زیرا ۹۵ درصد جمعیت کشور شیعه بودند. در حقیقت، رگههای مارکسیسم در جزوههای سازمان و تفکر کادر اصلی سازمان وجود داشت. این گروهک جسد یکی از اعضای خود را تکه تکه و سوزاندند و دفع کردند یا شکم دیگر اعضای خود را پاره کردند و داخلش محلول بنزین ریختند و بعد جسد را سوزاندند. کاری که جریان تکفیری میکند، آنها عضو خودشان را میکشند. مجموعه جنایات آنها در جراید آن دوره موجود است.
سران این گروهک وقاحت را از حد گذراندند؛ ازدواجهای متعدد مسعود رجوی، به ازدواج با همسر مهدی ابریشمچی (مریم قجر عضدانلو یا مریم رجوی) منجر شد. او مدتی با فیروزه بنیصدر ازدواج سیاسی کرد که دو سال تداوم داشت. او در پاریس به فیروزه علاقمند شد. در دهه 1360 طلاقهای ایدیولوژیک در این سازمان رخ داد. علاوه بر این، این سازمان برای صدام جاسوسی هم میکرد.
صدام میگفت من ادامه حکومتم را مدیون جوانان سازمان مجاهدین خلق هستم!
علی اکرامی به عنوان مطلع و از اعضای جداشده گروهک، در ادامه جلسه با دستور قاضی دادگاه در جایگاه قرار گرفت. اهم مطالب مطروحه از سوی وی به شرح زیر میباشد:
«در سال ۵۸ تحت تأثیر شعارهای فریبنده و پرجاذبه این سازمان قرار گرفتم و در حالی که دانشجوی رشته نفت بودم، به عضویت سازمان درآمدم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی جوان آرمان خواهی بودم و خانواده فقیر و ضعیفی داشتم و همزمان با تحصیل، در بندر امام خمینی (ره) در اسکلهها کار میکردم و با شعارهای فریبنده این سازمان احساس میکردم کلید خوشبختی ملت ایران هستند. در سال ۶۰ پس از اعلام مبارزه مسلحانه گروهک، چون در ذهنم ارادت به امام راحل داشتم، با گروهک همراهی نکردم و در اختفا به زندگی عادی پرداختم، اما در سال ۶۵ دوباره جذب شدم و از طریق پاکستان به عراق رفتم و به عضویت شورای مرکزی ردیف ۵۶ اعضای مرکزی درآمدم. از سال ۶۶ به عضویت شورای مرکزی سیاست خارجی و ارتباط با عراق درآمدم و دفتر این ستاد در بغداد قرار داشت و یکی از اعضای هماهنگی ارتباط با عراق و بخشی از استخبارات عراق بودم. یکی از افراد هماهنگ کننده برای دیدار حبوش (رئیس سازمان اطلاعات ارتش عراق) و مسعود رجوی بودم.
اطلاعات به دست آمدهای که از داخل ایران به استخبارات عراق و رژیم بعث ارائه میشد، از طریق شنود و تخلیه تلفنی تهیه میشد و ۴۰۰ نفر مستشار نظامی در پادگان اشرف آموزش میدیدند و عمدتا در همه عملیاتها از جمله عملیات چلچراغ شناسایی و مهمات از طریق رژیم بعث تهیه میشد. بمبارانهای عراق در دوران جنگ تحمیلی در شهرهای ایران را مردم هنوز به خاطر دارند؛ مجاهدین از اعضای خود که ساکن این شهرها بودند میخواست که با خانواده خود تماس بگیرند و اطلاعات میزان تخریبها و خوف و وحشت مردم را جویا شوند و این در حالی بود که در این سازمان ارتباط اعضا با خانواده منع شده بود و در واقع، سازمان از اعضای خود میخواست تا با فریب خانوادههای خود و به بهانه ابراز نگرانی از آنها اطلاعات بگیرند.
بعد از انتفاضه شعبانیه در شهر بعقوبه عراق، صدام در سخنرانی خود می گوید من ادامه حکومتم را مدیون جوانان سازمان مجاهدین خلق هستم که به موقع شمشیرهای خود را از نیام کشیدند!»
جلسه دوازدهم رسیدگی قضائی به پرونده گروهک تروریستی منافقین و اعضای فعال و اصلی آن
دوازدهمین جلسه دادگاه در هجدهم اردیبهشتماه 1403 با حضور وکلا، جمعی از خانوادههای قربانیان، قضات شعبه رسیدگی کننده، نماینده دادستان و به صورت علنی برگزار گردید.
پس از تشریح جزئیات رسیدگی به جرائم گروهک تروریستی منافقین توسط رئیس دادگاه، وی به کشورهایی که میزبان متهمان این پرونده هستند تذکر داد: میزبانی از این متهمان برابر کنوانسیونهای بینالمللی مبارزه با تروریسم جرم محسوب میشود. برخی از این کشورها مانند فرانسه، نسبت به میزبانی متهمان این پرونده، که متهم به اقدامات تروریستی و جنایت علیه بشریت هستند، تجدیدنظر و نسبت به استرداد آنها مطابق اعلان قرمز صادر شده با سازمانهای بینالمللی همکاری کنند. همچنین، مردم کشور آلبانی به دلیل اینکه میزبان متهمان این پرونده است، استرداد آنها به ایران را از دولت خود پیگیری کنند.
در ادامه جلسه دادگاه، حکیمزاده وکیل شُکات در جایگاه قرار گرفت که اهم مطالب وی به شرح زیر میباشد:
«در بازه زمانی سالهای ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۰، که دوره جذب سازمان موسوم به مجاهدین خلق محسوب میشود، جوانان با تفکر اسلامی جذب سازمان شدند. اعضای این سازمان متشکل از جوانان با تفکرات اسلامی بودند و این سازمان در حوزه اعتقادی جزو گروههای اسلامگرا محسوب میشد و اهداف مبارزاتی خود را مبارزه با طاغوت، ظلم و فساد رژیم پهلوی اعلام کرده بود. از سال ۱۳۵۰ ساواک، سازمان مجاهدین را زیر ذرهبین قرار میدهد و موسسان اصلی سازمان اعدام میشوند و زمینه برای حضور «مسعود رجوی» و «تقی شهرام» در هسته مرکزی سازمان مجاهدین فراهم میشود.
در مرحله نخست با محوریت تقی شهرام، سازمان «مارکسیسم» را به عنوان مشی اعتقادی خود انتخاب میکند. انحراف ایدئولوژیک سازمان توسط تقی شهرام در سازمان ایجاد شد. در مرحله دوم، ساواک با بهکارگیری مهره دیگری به نام مسعود رجوی او را بهعنوان منجی مبارزه با مواضع مارکسیستی معرفی میکند، اما تمام تحرکات سازمان به سمت مارکسیسم بود. آیا مسعود رجوی و تقی شهرام هر دو در راستای مارکسیسم شدن سازمان حرکت کردند؟ بسیاری از اهل فن معتقدند که تغییر ایدئولوژی در سازمان صورت نگرفته است و فقط تقی شهرام نقاب اسلامگرایی را از چهره سازمان مجاهدین برداشته است. آیا افرادی از اعضای سازمان وجود داشتند که با برداشته شدن نقاب اسلامگرایی از چهره سازمان مخالفت کرده باشند؟ بله؛ «احمد احمد» یکی از افراد جداشده از سازمان مجاهدین خلق است. این فرد بههمراه همسرش با هدف مبارزه با طاغوت، عضو سازمان مجاهدین خلق شدند، زیرا ابتدا سازمان پایه دینی داشت. احمد احمد و همسرش هر دو با اعتقادات مذهبی وارد سازمان شدند و در برههای از زمان، به کوتاه شدن آیه قرآن از آرم سازمان و حذف کامل آیه قرآن اعتراض کردند.»
«یکی از اهداف ساواک از میان برداشتن افراد اسلامگرا که قصد نابودی رژیم پهلوی را داشتند، بود. در فروردینماه سال ۱۳۵۸ زمانی که مسعود رجوی و موسی خیابانی بهعنوان نفرات اول و دوم سازمان شناخته میشدند، به خواست امام خمینی (ره) مبنی بر اعلام مبنای اعتقادی سازمان مجاهدین، اعضای این سازمان ضمن اعلام اینکه به اصول اسلام معتقد هستند، مبنای اعتقادی خود را اسلام اعلام میکنند. این در حالی است که دلایل زیادی مبنی بر مارکسیسم شدن سازمان قبل از این تاریخ وجود دارد.
در مکالمات بین «مسعود رجوی» و «موسی خیابانی» در زندان آمده است که تئوری سازمان به نوعی تطابق بین اسلام و مارکسیسم است و باید بازنگری در مورد آن انجام شود. خدا در تئوری سازمان مانند کلاه است و میتوان این کلاه را از سر برداشت بدون اینکه اتفاقی رخ دهد. در آبان سال ۱۳۵۵ دو نفر از اعضای سازمان به نامهای «محمدقاسم عبداللهزاده» و «محسن طریقت» وارد هسته مرکزی سازمان شدند. از همان زمان، بین تقی شهرام و محمدقاسم عبداللهزاده و محسن طریقت اختلاف ایجاد میشود. محمدقاسم عبداللهزاده و محسن طریقت طرح ترور شاه را مطرح میکنند که از سوی تقی شهرام مورد مخالفت قرار میگیرد. این در حالی است که ترور افراد اسلامگرا در دستورکار تقی شهرام قرار داشت. سران سازمان برای بقای خود به هر کاری دست میزنند؛ به طور کلی در سازمان به افرادی که دارای تفکر و شخصیت مستقل بودند، اجازه رشد داده نمیشود.سازمان مجاهدین با رویکرد قدرتطلبی مسعود رجوی اقدام به حذف فیزیکی افراد شاخص این سازمان میکرد.»
سازمان در جنایت عامریه (عراق) ۹۰۰ کودک را از اعضا خانواده آنها جدا کرد و به اروپا فرستاد
در ادامه دادگاه، تبراییان، پژوهشگر تاریخ بیان کرد:«سازمان دارای دو عضو به نامهای «تراب حقشناس» و «حسین احمدی روحانی» بود. تراب حقشناس با مدرک کارشناسی ارشد حقوق، سرشناسترین فرد تحصیل کرده سازمان بود. سازمان به واسطه این افراد با حزب بعث ارتباط برقرار کرد. در اواخر سال ۱۳۵۸ چندین نفر از سازمان حذف شدند. در زمان پیروزی انقلاب اسلامی، اعضای زندانی سازمان که توسط ساواک دستگیر شده بودند، آزاد شدند. متاسفانه اعضای سازمان به اعتمادی که به آنها شده بود، پشت پا زدند و هزاران نفر را شهید کردند.
سازمان ۳ عملیات مهم انجام داده است. یکی از عملیاتها، عملیات آفتاب در منطقه فکه بود. این عملیات ۸ فروردین سال ۱۳۶۷ رخ داد و حدود ۲۰ روز بعد شاهد حمله آمریکا به دو سکوی نفتی ایران بودیم. عملیات دوم چلچراغ نام داشت و در شهر مهران انجام شد. ۱۰ اسفند سال 1369، منطقهای در عراق به نام عامریه بمباران شد. در پی این حادثه، سازمان ۹۰۰ کودک را از اعضا خانواده آنها جدا کرد و به اروپا فرستاد. این جنایات قابل پذیرش نیست. سازمان مجاهدین اعضای خانوادهها را از هم جدا میکرد. در این برهه زمانی، سازمان مجاهدین برای اعضای خودش ۱۰ زندان در عراق تاسیس کرده بود. ما با افرادی مواجه هستیم که حتی اعضای خودش را هم به کشتن داده است و امیدواریم دولت عراق نیز به جنایات سازمان علیه مردم این کشور ورود کند.»
مریم و مسعود رجوی برای ادامه بقا دست به دامن آمریکا میشوند
در ادامه، حکیم زاده، وکیل شکات مطرح کرد جنایات سازمان تنها به مردم ایران محدود نمیشد. اتخاذ رویکرد مسلحانه از سوی سازمان مجاهدین علیه مردم ایران بلافاصله بعد از پیروزی جمهوری اسلامی آشکار شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان نسبت به نوسازی نظام تشکیلاتی خود اقدام کرد. یکی از پایههای اصلی در نظام تشکیلاتی جدید سازمان، شبکه زیرزمینی مسلحانه بود که بعدها به عنوان ستاد مجاهدین خلق شناخته شد. این شبکه که با هدف محافظت از سازمان تشکیل شده بود، پایگاههایی را در شهرهای مختلف ایجاد کرد. این ستاد مبادرت به سرقت اسلحه از پادگانها و کلانتریها و آموزش نظامی اعضای خود میکرد.
مسعود رجوی برای بقای خود به صورت آشکار متمایل به غرب میشود. رجوی بعد از انجام عملیاتهای تروریستی متعدد علیه مردم ایران، به فرانسه فرار میکند و بعد از آن به عراق میرود. در واقع، سازمان مجاهدین در این برهه زمانی مصداق بارز نیروی در اختیار دشمن مردم ایران بود. سازمان مجاهدین با حمایتهای دولت آمریکا به کشور آلبانی میرود و مریم و مسعود رجوی برای ادامه بقای خودشان دست به دامن آمریکا میشوند.
دولتها مکلفند از اقدامات کسانی که متهم به جرایمی هستند که مصداق تروریسم دارد، جلوگیری کنند
در ادامه قاضی و رئیس دادگاه عنوان کرد برابر با قطعنامه ۱۳۷۳ شورای امنیت مصوب سال ۲۰۰۱ میلادی که دربرگیرنده مجموعهای از تعهدات الزام آور برای دولتها است، دولتها مکلفند از اقدامات کسانی که متهم به جرایمی هستند که مصداق تروریسم دارد، جلوگیری کنند. یکی از مسائل مهم این دادگاه، مسئله انحراف و نفوذ است. نفوذ یکی از شگردهای قدیمی دشمنان انقلاب در مبارزه با نظام و جمهوری اسلامی بوده است. این دادگاه در رسیدگی به اتهامات متهمان این پرونده، مسئله نفوذ را به صورت کامل و تخصصی بررسی خواهد کرد.
گزارش کامل شماره 11 و 12 دادگاه رسیدگی به اتهامات گروهک تروریستی منافقین را اینجا بخوانید.