X
GO
اخبار
تاریخ انتشار: ﺳﻪشنبه 14 فروردین 1397
تعداد بازدید خبر : 116
تاریخ ثبت : ﺳﻪشنبه, 14 فروردین,1397 | 12:34 ب.ظ
تاریخ انتشار : ﺳﻪشنبه, 14 فروردین,1397 | 12:34 ب.ظ
تاریخ آخرین بروزرسانی : ﺳﻪشنبه, 14 فروردین,1397 | 12:34 ب.ظ

اگر مدافعین حرم در سوریه خون می‌دهند این صددرصد در چارچوب منافع ملی ماست

  • اگر مدافعین حرم در سوریه خون می‌دهند این صددرصد در چارچوب منافع ملی ماست
کاظمی قمی

عضو تیم مذاکره کننده کشورمان در اجلاس آستانه در یک گفتگوی چالشی چشم‌انداز بحران سوریه و نقش بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی را تشریح کرده است.

پایگاه اطلاع رسانی ستاد حقوق بشر اجلاس روسای جمهوری سه کشور ایران، ترکیه و روسیه قرار است چهارشنبه این هفته (15 فروردین) در دور دوم مذاکرات سه جانبه و در ادامه مذاکرات آستانه و نشست سران سوچی، برای رایزنی در خصوص مسائل سوریه در شهر آنکارا گرد هم آیند. حسن روحانی رئیس جمهوری ایران به دعوت رسمی همتای ترکیه ای خود و برای شرکت در این دور از مذاکرات سه جانبه درباره سوریه، روز سه شنبه 14 فروردین به آنکارا سفر می کند. برخی ناظران معتقدند که گامی مهم در عرصه مذاکرات سوریه برداشته شده و امیدوار دارند که با این دور از مذاکرات، روند بحران در سوریه تسهیل شود.

حسن کاظمی‌قمی، سفیر اسبق ایران در عراق و عضو تیم مذاکره کننده کشورمان در اجلاس آستانه، در یک گفت‌وگوی چالشی با خبرگزاری خبرآنلاین، چشم‌انداز مذاکرات آنکارا، آینده بحران و تحولات میدانی سوریه را مورد تحلیل و بررسی قرار داد که از نظر می‌گذرانید: 

روند مذاکرات آستانه چه دستاوردهایی تا کنون داشته است؟
اجلاس آستانه توسط سه کشور ضامن، یعنی جمهوری اسلامی ایران، فدراسیون روسیه و ترکیه پایه گذاری شد. مأموریت اول این اجلاس در حقیقت کمک به برقراری امنیت در سوریه، ایجاد اتش بس و ایجاد مناطق کاهش تنش بود.

اگرچه این موارد محور ماموریت آستانه بود اما به تبع آن فضایی برای تسهیل روند کمک های انسان دوستانه، ورود و خروج مردمی که در این مناطق در محاصره قرار گرفته بودند و ارامشی در این مناطق را ایجاد کرد. چراکه کمک های انسان دوستانه هم به تبع ان جزء اهدافی بود که برای برقراری امنیت محقق شد. بر این اساس این اجلاس شکل گرفت. اما روند تحولات منطقه و همچنین گفتگوی های این اجلاس به این سمت کشیده شد که آستانه می تواند به روند سیاسی در سوریه کمک کند.

پیش از این گفتگوهای سیاسی در ژنو انجام می شد، در حالی که کنفرانس ژنو هیچگونه دستاوردی را از ابتدا تا امروز رقم نزد. بر خلاف ان استانه بود که هم در مناطق کاهش تنش، هم اتش بس، تسهیل و سرعت بخشی، حجم کمک های انسان دوستانه و تبادل، کمک به مداوای زخمی ها را توانست موفق عمل کند. همین امر باعث شد که کم کم کمک به فرایند سیاسی در دستور اجلاس استانه قرار بگیرد.
 طبیعی است که کشورهای مداخله گر مثل امریکایی ها و کشورهای ارتجاعی منطقه که برخلاف ادعای دروغین خود از تروریسم حمایت کردند با روند اجلاس استانه مخالف باشند. اما پیشرفت های میدانی و شکست تروریسم در داخل سوریه و همکاری خوبی که میان سه کشور ضامن پیش آمد، آنها را وادار به عقب نشینی کرد.

این نکته مهم است که اجلاس آستانه وقتی پایه گذاری شد که تحولات میدانی به نفع نظام سوریه و جبهه متحد در حال رقم خوردن بود. جبهه مقابل نتوانست از نظر دفاعی  و امنیتی مقاومت کند. از طرفی رایزنی هایی که فدراسیون روسیه و جمهوری اسلامی به عنوان کشورهای که در برابر تروریسم و یکجانبه گرایی آمریکا و متحدین آنها ایستادند و از ابتدا هم بر این مهم اعتقاد داشتند که راه حل بحران سوریه از طریق فرایند سیاسی باید انجام شود. بر این اساس بود که اجلاس استانه شکل گرفت و مسیری موفقی را هم طی کرد.

علت این موفقیت چه بود؟ از چه زاویه ای دستاوردهای این اجلاس را موفقیت آمیز توصیف می کنید؟ آیا نقش ترکیه در این اجلاس موثر بود؟
علت این موفقیت این بود که جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه، دو کشور فوق العاده اثرگذار در سوریه بودند. البته ترکیه هم اثر گذار بود اما در جهت مقابله با نظام سوریه. اما تشویق های روسیه و ایران و شرایط منفی که برای ترکیه در صحنه میدان به وجود امد، ترکیه به تدریج احساس کرد که فضایی که در سوریه با حضور تروریسم به وجود امده است، بزرگترین تهدید امنیتی برای ترکیه است. همانطور که می بینیم حمله نظامی ترکیه به عفرین به بهانه نگرانی های ناشی از نا امنی است که توسط گروههای تحت حمایت امریکا در شمال سوریه مستقر هستند. بر این اساس آستانه در این هشت دور مذاکرات برخی از اهداف را از جمله ایجاد مناطق کاهش تنش، اقدامات و ارسال کمک های انسان دوستانه، حفاظت از اماکن تاریخی و فرهنگی را توانست محقق کند.

چه شد که مواضع سایر کشورها تغییر کرد؟
به تدریج که این اجلاس پیش رفت و تحولات میدانی هم به نفع نظام سوریه و جبهه مقاومت رقم خورد، این شرایط به وجود آمد که اجلاس استانه می تواند به تقویت فرایند سیاسی کمک کند. با توجه به اینکه خلافت داعش سقوط کرد و کشورهای حامی تروریسم هم احساس کردند که اهدافی که ازکمک به تروریسم در سوریه دنبال می کردند از جمله تجزیه سوریه و ایجاد بی ثباتی در منطقه،  مجبور به تمکین شدند.

امریکایی ها و متحدین آن در منطقه با تشکیل پدیده داعش، با ایجاد جنگ داخلی در سوریه و عراق با هدف نابودی جبهه مقاومت و تضعیف دولتهای مستقل به دنبال تجزیه منطقه بودند. همه اینها در کمک به پایدار کردن امنیت اسرائیل و البته بازگشت هژمونی و سلطه امریکا در منطقه بود.

لذا ممانعت از اهداف آمریکا برای خاورمیانه جدید، یکی دیگر از دستاوردهای کنفرانس استانه بود. بر این اساس این بحث پیش آمد که اجتماع استانه می تواند فرایند سیاسی را تسهیل کند.

چرا سوریه تبدیل به یک بحران جهانی شد؟ سوریه به جایی رسیده است که کشورها خرده حساب های خود را در آنجا با یکدیگر تسویه می کنند، چرا به اینجا رسید؟
بحران سوریه به اعتقاد بنده بحران داخلی یا جنگ داخلی نیست که بگوییم بین دو جریان، یک جنگ و درگیری رخ داده است و باید آشتی ملی صورت بگیرد. سوریه تبدیل به بحران منطقه ای شد. واقعیت امر این است که سوریه دارای یک دولت مشروع بر مبنای دموکراسی شکل گرفته است. دولت اسد، دولت مشروع است. هم به استناد انتخابات و رأی مردم، هم بر اساس منشور سازمان ملل و قواعد بین المللی،  پس این حکومت مشروع است.

اما در مقابل این حکومت یک جریان نامشروع تروریستی با حمایت آمریکا، صهیونیسم و کشورهای ارتجاعی منطقه در چارچوب اهدافی که داشتند، به دنبال سرنگونی نظام حاکم سوریه بودند که منتخب مردم بود. انچه در سوریه اتفاق افتاد فقط این نبود که یک نظام سیاسی یا صرفا یک کشور را نابود کنند هدف آنها نابود کردن کشورهای اسلامی است. به عنوان مثال در جنگ 51 روزه رژیم اشغالگر مردم غزه را نابود کرد این نبود که اقدامات نظامی اسرائیل علیه گروه جهادی حماس باشد. مردم را هدف قرار دادند، مجتمع های مسکونی، نیروگاه های برق، بیمارستان ها و مدارس را نابود کردند. همینطور مساله یمن که سعودی وارد سومین سال تجاوز خود به این کشور می شود. یمن یک بحث منطقه ای شده است که موجی بین المللی علیه سعودی به راه افتاده است. بحث یمن باید تمام شود. فشاری که به ما می اورند که یمن در موضوعات اول مذاکرات باشد برای این است که سعودی به یک استیصال کامل رسیده است. 

عربستان سعودی در مقابل خود تنها انصار الله را به حساب نیاورد بلکه کل یمن را نابود کرد می خواهم بگویم که تخریب یک کشور اسلامی یک موضوع است و تخریب گروههای جهادی و مقاومت یک موضوع دیگر. وقتی داعش به عراق آمد فقط این نبود که بخواهد شیعه و سنی را بکشد! تمام اثار تمدنی، فرهنگی و بشری را نابود کرد.  این در دستور کار مبتکران گروههای تروریستی بود که کشورهای اسلامی را تخریب کنند که کشورها برای دهها سال درگیر بحران امنیت، جنگ های داخلی و نوسازی زیر ساخت ها و بناهای تخریب شده باشند.

کنفرانس سوچی چه مسیری را طی می کرد؟ آیا این کنفرانس دستاوردی داشته است؟ آیا در این اجلاس ها اعم از آستانه و سوچی مساله انتخابات و قانون اساسی سوریه هم مطرح شده است، تدوین و بازنویسی قانون اساسی سوریه به کجا رسید؟
طبیعتا در فرایند سیاسی موضوعاتی مثل انتخابات، تشکیل دولت یا موضوعاتی مثل قانون اساسی مطرح می شود. هریک از این موضوعات، مسائلی است که مربوط به خود سوری ها است، ربطی به دیگران ندارد، دیگران می توانند سوریه را در این روند کمک کنند.

مبتکر کنفرانس گفتگوهای ملی سوری-سوری، فدارسیون روسیه با حمایت سه کشور ضامن با حمایت اجتماع آستانه صورت گرفت. مذاکره کنندگان باید به این نکته اساسی توجه کنند که در سوریه یک دولت رسمی مشروع قانونی وجود دارد و باید این مساله همواره در ملاحظات ما باشد. در اجلاس سوچی وقتی که راجع به قانون اساسی بحث می شود نباید بگوییم که قانون اساسی جدید نوشته شود چراکه قانون اساسی وجود دارد.

فرض کنید در اجتماع گفتگوهای ملی سوری-سوری که در سوچی سنگ بنای آن گذاشته شد، کمیته ای شکل بگیرد که مثلا بر اصلاح و تکمیل قانون اساسی کار کنند خب این به نظرم شدنی است اما  اینکه بگوییم «تدوین قانون اساسی» خطای فاحش است. قانون اساسی سوریه در چارچوب قوانین خودشان باید تغییر کند. باید اصلاحات صورت بگیرد.
البته در کنفرانس سوچی نمایندگان دولت سوریه حضور دارند و خود انها باید این موضوع را دنبال کنند. بر اساس قواعد بین الملل طبیعتا قانون اساسی مبنای رفتار آن دولت است،  این را باید یک اصل مهم در کنفرانس مورد توجه قرار دهیم.

اجلاس آستانه با هدف برقراری آتش بس و ایجاد مناطق کاهش تنش بود و همانطور که اشاره کردید این بخش از اهداف اجلاس محقق شد، اما ما شاهد هستیم که در برخی مناطق که شامل کاهش تنش است همچنان درگیری  نقض آتش بس صورت می گیرد آیا برای این درگیری ها تعریفی در اجلاس آستانه صورت گرفته است؟
اول اینکه اجلاس آستانه پس از تحقق این اهداف به سمت یک پروسه سیاسی رفت که طی آن اجماع مردم سوریه و نماینده مخالفان سوریه و دولت سوریه بود. بر مبنای توافقات آستانه بود که مناطق کاهش تنش تشکیل شد و باز بر همان مبنا بود که کنفرانس گفتگوهای سوری-سوری در سوچی تشکیل شد، در چارچوب آن توافقات در هر شرایطی تروریسم مورد تعقیب است. گروه هایی که در فهرست تروریستی سازمان ملل هستند، اجازه ورود به گفتگوهای سوچی را ندارند و همچنین در هر شرایطی چه در خارج از مناطق کاهش تنش، چه در داخل مناطق کاهش تنش، حق مشروع دولت سوریه است که تروریسم را تعقیب کند و با آنها مبارزه کند.

مشابه کاری که در منطقه غوطه شرقی می بینیم، گروه ترویستی النصره از منطقه غوطه شرقی با ایجاد نا امنی علیه دمشق باعث شد که ارتش به مبارزه با آنها برود. این به عنوان یک ملاحظه اصلی در اجلاس آستانه مورد توجه واقع شد که در هر شرایطی مبارزه با تروریسم در اولویت باشد و شامل این مناطق نمی شود.

ارزیابی شما از دور جدید مذاکرات به میزبانی ترکیه چیست؟ این بار در سطح روسای جمهوری انجام می شود و آنگونه که پیش بینی شده دستاوردهای قابل توجهی به همراه خواهد داشت...
به نظرمی رسد با توجه به اینکه دور جدید اجلاس آستانه در سطح روسای سه کشور انجام می گیرد، گام های جدی تری را در حل بحران سوریه شاهد باشیم. از این جهت باید خوشبین بود. اگرچه امریکا و متحدانش در منطقه تلاش می کنند که مانع این امر شوند که تا کنون موفق نبوده اند؛ سقوط خلافت داعش، برای آمریکایی ها خوشایند نبود و این یعنی شکست، که در پی آن دسیسه جدیدی را تحت حمایت از اکراد شروع کردند. با هدف اینکه فضای سوریه را به سمت تشنج پیش ببرند که این هدف با تحریک ترکیه علیه کردها شکل گرفت و ما شاهد حمله نظامی ترکیه به شمال سوریه بودیم. از سویی ترکیه دلیل تجاوز نظامی به سوریه را حضور گروهای مخالف کردی عنوان کرد، این یک نوع دسیسه است که باز هم نقش آمریکا در آن مهم بود. یا درجای دیگر که ارتش سوریه در غوطه شرقی با النصره درگیر است آمریکا به مواضع ارتش سوریه در دیرالزور و دیگر مناطق عملیات ایزایی انجام میدهد تا از حمله ارتش سوریه به تروریسم در غوطه شرقی ممانعت کند.

افکار عمومی و کنشگران مجازی یا برخی ناظران و کارشناسانی که در حوزه روسیه فعال هستند، از همکاری ایران با روسیه در سوریه ابراز نگرانی می کنند و معتقد هستند که سیاست روس ها از پشت خنجر زدن است. جمهوری اسلامی تا چه اندازه با روسیه همکاری می کند و نگرانی همکاری با روسیه تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است؟ به طور کلی سطح روابط امنیتی این دو کشور به چه صورت است و چرا تا این اندازه مخالف و موافق دارد؟
روابط کشورها در چارچوب منافع ایجاد می شود. اما تعریف منافع جمهوری اسلامی ایران با منافعی که غربی ها یا ماکیاولیست ها تعریف می کنند فرق می کند. ما در منافع ملی، مصالح اسلامی را هم می بینیم. امروز اگر مدافعین حرم خون می دهند این صد در صد در چارچوب منافع ملی ما است. مصلحت اسلام هم در آن نهفته است. ما بر اساس اموزه های دینی، قرانی هیچ منعی برای روابط و همکاری با هیچ قدرتی را نداریم حال یک عده ای می گویند پس چرا با رژیم اشغالگر رابطه نداریم؟ خب مشخص است اسرائیل قدرت نامشروع آپارتاید است. مصالح ملی، منافع ملی و امنیت ملی نظام جمهوری اسلامی ایران و هر انچه که به این موضوعات اهداف ملی ان مرتبط است بر پایه تامین و اقتدار ملی خودش است.  ارکان اقتدار ملی چیست؟ قدرت بنیه دفاعی، مقاوم سازی اقتصاد،  پیشرفت های علمی و فن اوری، مهمتر اینکه مردم را در صحنه داشته باشیم. حفظ روحیه حماسی و انقلابی در مردم ارکان اقتدار ملی است. 

اما آیا در یک سری تهدیدات فراملی، منطقه ای، بین المللی، از قدرت های دیگر نمی توان استفاده کرد؟ آیا نمی شود تعامل کرد؟ حتما می شود این کار را کرد.

آیا این تعامل مفهوم این است که ما به آنها اعتماد می کنیم؟ نه! چرا؟ چون اگر اعتماد کنیم دیگر ضرورتی ندارد دنبال بازدارندگی باشیم!
ما با روسها مذاکره ای نداریم، جمهوری اسلامی در برخی از موضوعات در عرصه همکای های راهبردی با روسیه ورود کرده است.
هردو کشور در سوریه علیه تروریسم و علیه یک جانبه گرایی آمریکا می جنگیم. در این مساله به هیچ وجه تردیدی نداریم.

خب با این توضیح سوالی که مطرح میشود این است که ایا واقعا منافع روسیه و ایران در سوریه مشترک است؟
آیا در مساله تروریسم تردید است؟! آیا در مساله یکجانبه گرایی آمریکا تردید است؟

با توضیح شما بهتر است که بگوییم به طور کلی روسیه در سوریه به دنبال چیست؟
هدف روسیه از ورود به سوریه یک هدف داخلی، منطقه ای، و بین المللی است. هدف داخلی روسها این است که به جای آنکه با تروریسم در مسکو بجنگد در سوریه نقطه کانونی بجنگند.  

در چارچوب منافع روسیه تعریف شده است که هژمونی یکپارچه امریکا بر غرب آسیا برای آنها یک خطر بالقوه محسوب می شود. در نتیجه مانع سلطه آمریکا در منطقه می شود.

نکته دیگر اینکه امریکا در حریم امنیت روسها وارد شده و به دنبال ایجاد یک موازنه قدرت با حضور امریکاست. سوریه می تواند یکی از جاهایی باشد که روسیه بتواند سیاست های امریکا را تعدیل کند. آیا می تواند؟ صد در صد!
آیا ورود روسیه در سوریه می تواند کمک کند به ایجاد پایگاه های نظامی مجدد آنها در غرب آسیا؟ صد در صد!
اینکه روسیه ده هدف را در سوریه دنبال می کند تردیدی نیست. اما آیا اینها باعث می شود که از ظرفیت های روسیه علیه امریکا استفاده نکنیم؟ علیه ترویسم استفاده نکنیم؟ خب این مانع نمی شود!

اگر ادامه همکاری برای این ظرفیت به جایی برسد که اسرائیل با روسیه بر سر سوریه به توافق برسد همانطور که در مساله عفرین دیدیم که روسها با ترکیه همکاری کردند و در این مساله کوتاهی کردند، ایا در آینده ممکن است که اسرائیل بتواند در سوریه نفوذ داشته باشد؟
مساله عفرین و روسیه جدا از این است که وارد آن نمی شوم مساله عفرین کوتاهی و سادگی روسها و خواست آمریکایی ها بود. 

اما در مورد مساله اسرائیل، کدام پدافند بود که حمله اسرائیل به دمشق را دفع کرد؟ مگر پدافند روسها نبود؟! باید به صحنه تحولات واقعی نگاه کنیم نه احساساتی! رفتار ایران را دقیق باید ببینید و رصد کنید!  تکیه جمهوری اسلامی بر اقتدار ملی است نه بازیگری و قدرت دیگران، اما راهبرد آن به کارگیری توان دیگران در برابر تهدیدات مشترک است، این یعنی یک بلوغ سیاسی است که ایران دنبال می کند.

دغدغه افکار عمومی نسبت به خیانت روسها بستگی به هوشیاری ما دارد. در عرصه تکنیکی در سوریه با این صحنه ها مواجه بودیم. به عنوان مثال روسها آمدند در ایجاد مناطق کاهش تنش با امریکا به توافقاتی رسیدند که مورد قبول ما نبوده است و تذکر هم داده شد.
وقتی سیاست ایران را رصد می کنید، شما باید متوجه شوید که اگر با این قدرت کار میکنیم در عین حال مراقبت می کنیم، نظامی مثل ایران بر این مساله هوشیار است. به اینکه ارکان دفاع و قدرتش بر پایه بومی سازی و داخلی است. اما از امکانات دیگران برای تهدیدات مشترک استفاده کند.

اینکه روسیه یا هر قدرتی دیگر خارج از منافع مشترک منافع دیگری دارند جدی است و تردیدی نیست.
دوم اینکه واقعیت میدانی هم این را نشان نمی دهد که بگوییم یک شبه روسها خیانت می کنند. خیانت روسها به جمهوری اسلامی، هیچ به نفع روسها نخواهد بود.

قاطعانه می گویم انچه که باعث مقاومت قدرتهای بزرگ حتی مثل روسیه در برابر امریکا شد، یک عامل اصلی آن ایستادگی و مقاومت ایران در منطقه در برابر دشمنانش بوده است و این مساله قدرت های بزرگتر مثل روسیه را تشویق کرد که وارد صحنه شوند.

مثلا چه نوع تشویقی؟
روشن می گویم؛ وقتی آمریکا به عراق حمله کرد و غرورآمیز سرمست پیروزی زود هنگام نظامی شد. از 29 اسفند 81 تا 20 فرودین 82 به مدت 21 روز طول کشید که صدام ساقط شد.  امریکایی ها هم رهبری جهانی مبارزه با تروریسم را یدک کشیده بودند، یک فضای اینکه الان تروریسم صلح جهانی را به خطر می اندازد و امریکا هم یک تنه در برابر تروریسم می جنگد و هیچ قدرتی هم نطق نمی توانست بکشد.  آمریکا 160 هزار نظامی امریکا در عراق مستقر کرد. آمریکا اگر موفق می شد، عراق اولین سنگ شکل دهی آمریکایی ها برای خاورمیانه جدید بود که به اهدافشان برسند. آیا در برابر این تجاوز نظامی روسیه مخالفت کرد؟ چین مخالفت کرد؟ 

حتی فرانسه و آلمان وارد جنگ نشدند، آمریکا به آنها هشدار داد که حق ندارند وارد عراق شوند. امریکا برای اینکه نشان دهد که فرماندهی واحد کل جهان است دیگر برای جنگ عراق حاضر نشد از شورای امنیت سازمان ملل مجوز بگیرد.

چه قدرتی امریکا را ناکام گذاشت؟ چه قدرتی آمد پشت مردم عراق، رهبران عراق، مرجعیت و مردم ایستاد؟ امریکایی که با آن اقتدار وارد شده بود و ماهیت امریکایی برای خیلی ها هم روشن نبود، ایران آمد پشت حمایت از مردم عراق، طوری که شبانه نظامیان امریکایی فرار کردند و نگران بودند در جاده کشته نشوند! کدام نیرو باعث شد؟ روسیه به قابلیت های ایران بسیار آگاه است و می داند که جمهوری اسلامی در شرایط تحریم هم چه طور عمل کرده است، این مساله قدرتهای بزرگ را تحریک و تشویق می کند. این مسئله به همه جسارت داد؛ در واقع جبهه مقاومت ساختار تصنعی و پوشالی ندارد.

پیش بینی شما در نهایت از اوضاع فعلی و آینده منطقه غرب آسیا چیست؟
امروز منطقه ما در کانونی از تحولات سیاسی ژئوپولیتیکی است و تاثیر این تحولات از محیط امنیتی بگیرید تا شکل گیری نظام آینده جهانی تا مهندسی امنیتی منطقه، تاثیرمی گذارد.

این تحولات برایند تقابل دو جبهه است یک جبهه صهیونیسم، استکبار و ارتجاع و جبهه متحد جمهوری اسلامی ایران. این دو جبهه در حال حاضر در تقابل هستند. آنچه که الان در منطقه اتفاق می افتد برایند این تقابل است.
جبهه مقاومت یک امر حقیقی است، وهمی نیست سختی های خودش را دارد، جبهه مقابل در یک جنگ نیابتی خیلی از کشورهای منطقه ما را تخریب کردند که در دل این اتش و تخریب در حال حاضر جبهه مقاومت قوی تر شده و می شود.

علائم نشان می دهد که خط مقاومت و حزب الله تا کنون با موفقیت پیش رفته اند. امروز اسرائیل به دنبال این است که دیوار امنیتی با لبنان بکشد، آمریکا هم لبنان را تهدید می کند که این دیوار مرزی کشیده می شود! این همان اسرائیلی است که قرار بود نیل تا فرات را بگیرد!

امروز قدرت دفاعی حزب الله، قدرت بازدارندگی و پیشگیری است. نگاه کنید به این که این حجم از توان تروریستی و مخرب را در سوریه اوردند تا یک نظام را ساقط کنند، ظاهراً تا الان باید تمام می شد! اما هفت سال گذشت و ما یادمان نرفته است که اردوغان در سال 2011 (آغاز بحران سوریه) گفت نماز عید فطر را در مسجد اموی می خوانیم!  اینکه ایران مقاومت کرد نمی توان منکر شد! این یک واقعیت است و منکر آن نمی شویم.

به هر حال روند تحولات تا به امروز به نفع جبهه مقاومت است و آمریکا به اهدافش نرسید. اما من پیش از این هم پیش بینی کرده بودم، زمانی که داعش وارد عراق شد، نظرم این بود که بحران منطقه تا ده سال ادامه خواهد داشت و فعلا پایانی بر آن نمی بینم و همچنان معتقدم این جنگ تا ده سال ادامه دارد.

منبع: خبرآنلاین

برچسب ها:
ارسال نظر: