آمریکا در طول تاریخ خود همواره از مهم ترین ناقضان حقوق پناهجویان و مهاجران بوده است.
به گزارش مرکز پایش ستاد حقوق بشر، حقوق مهاجران و پناهجویان در آمریکا از جمله نقض شدهترین حقوق در تاریخ این کشور مدعی حقوق بشر است که همواره انگشت اتهام خود را در موضوعهای حقوق بشری به سمت کشورهای مختلف جهان میگیرد.
آمریکا، کشوری است که از زمان استعمار شاهد ورود امواجی از مهاجران بوده و در واقع این کشور، کشور مهاجران است، اما نگاهی به تاریخ برخورد و مواجهه آمریکا با مهاجران تاریخی مملو از تراژدیهای غیرانسانی مانند تبعیض، طرد، بازداشت، اخراج و انبوهی دیگر از مسائل ضد حقوق بشری است.
البته جهان در سالهای اخیر نظاره گر فجایع انسانی متعددی از حضور پناهجویان و مهاجران در مرزهای آمریکا بوده است.با بررسی تاریخ آمریکا به عنوان کشوری با قدمتی حدودا حدود ۲۵۰ ساله توسط سفیدپوستان تاسیس شد؛ سفیدپوستانی که در عین نیاز به مهاجران برای ساخت این کشور به آنان به شدت بدبین و مشکوک بودند.
دولت آمریکا به دلیل ترس از هرج و مرج داخلی با الهام از انقلاب فرانسه در سال ۱۷۹۸ قوانین موسوم به تابعیت و دشمنان بیگانه را تدوین کرد؛ این قانون فرآیند شهروند آمریکا شدن را برای مهاجران دشوارتر کرده و به مقامهای این کشور اجازه میداد کشورهای دشمن را زندانی و اخراج کند؛ برخی از این قوانین همچنان در حال اجرا هستند.
سیاهپوستان از نخستین مهاجرانی بودند که البته به صورت اجباری وارد آمریکا شدند؛ آنها از هیچ حقوق بشری برخوردار نبودند و به عنوان برده متحمل آزارهای غیرانسانی شدند.
همین امر سبب ریشه دواندن سیستم نژادپرستی علیه سیاهپوستان در آمریکا شد؛ اگرچه اعلامیه استقلال آمریکا اعلام کرده بود که همه انسانها برابر آفریده شده اند، اما نخستین قانون اساسی این کشور حقوق مدنی سیاهپوستان را به رسمیت نشناخت.
آسیبهای دوره برده داری در آمریکا همچنان سیاهپوستان را آزار میدهد و حقوق آنان در وجوه مختلف نقض میشود.
مهاجران ایرلندی اگرچه سفیدپوست بودند و داوطلبانه به آمریکا رفتند، اما شاهد برخوردهای نژادپرستانه بودند؛ سفیدپوستان آمریکایی تا قرن بیستم آنها را نپذیرفتند و آنها برای مدت طولانی قربانی تبعیض نژادی در آمریکا بودند.
کارگران چینی که از اواسط قرن نوزدهم به آمریکا قاچاق شدند نیز قربانی یکی از بدنامترین جنبشهای مبتنی بر تبعیض و طرد مهاجران در آمریکا شدند؛ چینیها تا اواسط دهه ۱۹۴۰ قربانی قوانین نژادپرستانه ضد چینی در آمریکا بودند.
با وجود لغو قوانین مذکور چینیها در آمریکا همچنان به عنوان مهاجران با نقض حقوق بشری خود مواجه هستند. مهاجران ژاپنی، مهاجران سفیدپوست از شرق و جنوب اروپا و اسپانیایی تبارها، نیز در آمریکا با قوانین نژادپرستانه مبنی بر ممنوعیت مهاجرت، ممنوعیت مالکیت زمین، شرکت در آزمون سوادآموزی، ... و البته جنبشهای سفیدبرتر پنداری مانند کو کلوکس کلان شدند.
شاید بتوان از تیراندازی دسته جمعی ال پاسو ایالت تگزاس آمریکا در سال ۲۰۱۹ که ۲۳ کشته برجای گذاشت به عنوان بزرگترین میراث مرگبار جنبشهای سفیدبرتر پندار یاد کرد؛ زیرا اکثریت قریب به اتفاق قربانیان لاتین تبارهایی بودند که قربانی بزرگترین حمله تروریستی داخلی آمریکا شده بودند.
اما جدیدترین موج ضد مهاجرتی در آمریکا علیه مسلمانان و در پی حادثه ۱۱ سپتامبر ایجاد شد؛ این حادثه مهاجران مسلمان را به هدف اصلی نظارت آمریکا تبدیل کرد.
مهاجران مسلمان در آمریکا پس از حادثه مذکور به صورت خودسرانه و بی هیچ اتهامی بازداشت شدند؛ به دلیل تخلفات جزئی اخراج شدند؛ قربانی اسلامی هراسی نفوذ یافته به عمق سیاست آمریکا شدند؛ ...
دولتهای متوالی آمریکا در قرن بیست و یکم به صورت فزایندهای مهاجرت را محدود کرده و با مهاجران به شدت غیرانسانی رفتار کردند. میزان بازداشت مهاجران در آمریکا در سال ۲۰۲۱ به رقم بیش از ۱.۷ میلیون نفر رسید که از سال ۱۹۸۶ بی سابقه بود.
در جریان دستگیریها، بازداشتها، اخراجها و عودتهای گسترده مهاجران، نقض حقوق بشر به صورت گسترده رخ میدهد؛ یکی از رسانهای شدهترین این موارد، شلاق زدن پناهجویان اهل هائیتی توسط گشت سواره در ایالت تگزاس در سپتامبر ۲۰۲۱ بود.
«سی ان ان» در گزارشی تاکید کرد که این صحنه یادآور دورههای تاریک تاریخ آمریکاست؛ زمانی که از گشتهای برده برای کنترل بردگان سیاهپوست استفاده میشد.شورای حقوق بشر سازمان ملل در اکتبر ۲۰۲۱ این موضوع را محکوم کرد.
تراژدی کامیونهای مملو از اجساد مهاجران نشان میدهد که قاچاق انسان در آمریکا تا چه حد گسترده است؛ این تراژدی در سالهای اخیر در آمریکا مکررا تکرار شد و فقط در سال مالی ۲۰۲۱، حدود ۵۵۷ مهاجر در امتداد مرز جنوبی آمریکا جان خود را از دست دادند.
کامیون کشف شده در مرز تگزاس آمریکا در ژوئن ۲۰۲۲ با ۱۰۰ مهاجر که ۵۳ نفرشان بر اثر گرما جان خود را از دست داده بودند، جدیترین مورد مرگ و میر مهاجران در آمریکا محسوب میشود.
شیوع کرونا فرصت مناسبی را برای سوءاستفاده آمریکا در زمینه مهاجرت فراهم کرد؛ دولت آمریکا در سال ۲۰۲۰ با استناد به قانون ۴۲ ورود مهاجران را به بهانه جلوگیری از شیوع کرونا ممنوع کرد؛ البته مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای آمریکا این اقدام را فاقد منطق بهداشت عمومی و عامل احتمالی شیوع گستردهتر معرفی کرد.
دولت آمریکا به همین بهانه بیش از ۱.۸ میلیون مهاجر را اخراج کرد؛ مهاجرانی که اخراج نشدند نیز به بازداشتگاههایی فرستاده شدند که در آن رفتار غیرانسانی در جریان بود.
آمریکا بزرگترین سیستم بازداشت مهاجران در جهان را راه اندازی کرده که شامل بیش از ۲۰۰ بازداشتگاه در ایالتهای مرزی آن است.
دولت آمریکا برای صرفه جویی در هزینهها، ساخت و اداره این اردوگاههای مهاجرتی را به شرکتهای خصوصی واگذار میکند؛ همین امر سبب شده این مراکز عملا به زندانهای خصوصی تبدیل شوند.
بیش از ۸۰ درصد از ۱.۷ میلیون مهاجر بازداشت شده در این کشور از جمله ۴۵ هزار کودک در سال مالی ۲۰۲۱ در بازداشتگاههای خصوصی نگهداری میشد. شرایط ناگوار در اردوگاههای مذکور، افراد بازداشت شده را به شدت در معرض بیماریهای جسمی و روانی یا مرگ قرار میدهد.
«سی ان ان» گزارش داد که در مجموع ۲۱ نفر در سال مالی ۲۰۲۰ در بازداشتگاههای مهاجرتی آمریکا جان خود را از دست دادند که بیش از دو برابر تعداد کشتهها در سال مالی ۲۰۱۹ و بالاترین رقم از سال ۲۰۰۵ است.
سیاست مهاجرتی آمریکا سبب بروز فاجعه انسانی جدی برای مهاجران و پناهجویان در این کشور شده است؛ سیاست «تحمل صفر» آمریکا مهمترین عامل بروز فجایعی مانند جداسازی کودکان از والدین، نگهداری از مهاجران در بازداشتگاههای اسفبار، مرگ مهاجران در مرزها و بازداشتگاه ها، ... شده است.
این در حالی است که سازمانهای مجری قانون در آمریکا هیچگاه روند سوءاستفاده از مهاجران به ویژه کودکان مهاجر را متوقف نکرده اند؛ کودکان مهاجر بازداشت شده در زندانهایی با ازدحام جمعیت، فاقد مراقبتهای بهداشتی و غذای کافی نگهداری میشوند.
داستان مهاجران غیرقانونی، اما هولناکتر است؛ آنها پس از موفقیت در عبور از مرز، از تبعیض قانونی و نهادی رنج میبرند و از حقوق اولیه محروم میشوند.
مهاجران غیرقانونی مذکور غالبا قربانی برده داری مدرن در اشکال بیگاری یا استثماری جنسی میشوند و با نرخ قابل توجهی جان خود را از دست میدهند.تبعیض نژادی ریشه دار در آمریکا یکی از مهمترین دلایل مشکل مهاجرت در این کشور است.
قطبی شدن سیاسی در آمریکا در دهههای اخیر نقش مهمی بر دامن زدن به مشکل مهاجرت در آمریکا داشته است؛ اکنون موضوع مهاجران و پناهجویان در آمریکا به یک اهرم سیاسی در ساختار سیاسی دو حزبی آمریکا تبدیل شده است.
سیاستمداران و رسانههای محافظه کار نیز با طرح نظریه جایگزینی بزرگ، تهدید مهاجران را بزرگنمایی میکنند؛ آنها عامل اصلی ایدههای افراطی منجر به حملات تروریستی علیه مهاجران و اقلیتهای قومی و نژادی هستند.
آمریکا به عنوان کشوری که در ۲۴۰ سال تاریخ خود فقط ۱۶ سال بدون جنگ بوده، همواره از سیاستهای نظامی گرایانه پیروی میکند.رفتارها و اقدامهای تهاجمی آمریکا در جهان به راه افتادن امواجی از پناهجویان را در پی داشته است؛ براساس یک گزارش، عملیاتهای نظامی آمریکا به نام مبارزه با تروریسم در ۸۵ کشور جهان از سال ۲۰۰۱ بیش از ۶.۴ تریلیون دلار هزینه داشته و ۹۲۹ هزار قربانی برجای گذاشته است؛ ضمن این که بیش از ۳۸ میلیون نفر بر اثر جنگهای مذکور آواره شدند.
جنگهای آمریکا در آسیا علیه کره به کشته شدن ۳ میلیون غیرنظامی و آواره شدن بیش از ۳ میلیون آواره، در خاورمیانه علیه عراق به کشته شدن ۲۰۹ هزار غیرنظامی و آواره شدن بیش از ۹.۲ میلیون نفر، مداخله نظامی آمریکا در سوریه به کشته شدن دستکم ۳۵۰ هزار نفر و آواره شدن ۱۲ میلیون سوری و در اروپا با تشدید تنشهای قومی در بوسنی و هرزگوین به کشته شدن ۳۰۰ هزار نفر و آواره شدن ۳ میلیون نفر و در یوگسلاوی به کشته شدن ۲ هزار غیرنظامی و آواره شدن یک میلیون نفر منجر شد.
مداخلات نظامی آمریکا در سراسر جهان سبب ایجاد بحران پناهجویان در اروپا شد؛ مداخله طولانی مدت آمریکا در منطقه آمریکای لاتین نیز منجر به بی ثباتی و عقب ماندگی اقتصادی در منطقه و در نتیجه تعداد زیادی از پناهندگان و مهاجران شد.
به راه افتادن همین موج سبب بروز اختلافهای جدی میان آمریکا و کشورهای آمریکای لاتین بر سر مسائل مهاجرتی شد که پناهجویان و مهاجران را در مرزهای آمریکا دچار سرگردانی کرده و به کام مرگ میکشاند.
در عین حال باید به نقش آمریکا در رقم خوردن بحران اوکران و به راه افتادن موج پناهجویان در پی تلاش برای اجرایی کردن ایده گسترش ناتو به شرق توجه داشت.مرور تاریخ آمریکا رفتار ظالمانه این کشور با مهاجران تقریبا از سراسر جهان را آشکار میکند.
آمریکا در امور داخلی دیگر کشورها مداخله میکند و جنگهایی را در سرتاسر جهان به راه میاندازد و فاجعههای انسانی در مقیاس بزرگ و بحرانهای مهاجرتی را ایجاد میکند و در عین حال از قبول مسئولیت خودداری میکند و تقصیر را به گردن دیگران میاندازد.