به گزارش مرکز پایش ستاد حقوق بشر، در حالی که جهان تاکنون تجربههای نسل کشی متعددی را از سر گذرانده و به تایید کارشناسان و تحلیلگران، سخنان نفرت محور مولفه اصلی بروز چنین جنایتهای هولناکی هستند، اما سخنان نفرت محور همچنان در سخنرانیها به زبان میآیند.
۷ آوریل ۲۰۲۳ بیست و نهمین سالگرد نسل کشی توتسیها در روآندا است. فرانسه به عنوان عامل اصلی این نسل کشی، در سال ۲۰۲۱ اعلام کرد که کشورش مسئول قتل ۸۰۰ هزار توتسی بین آوریل تا جولای ۱۹۹۴ است. قوم توتسی در دوران پیش از استعمار روآندا جامعه غالب در این کشور بود و در اواسط قرن گذشته تمایل فزایندهای به استقلال و پایان بخشیدن به استعمار از خود نشان داد.
در این میان، بلژیکیها در تلاش برای حفظ داراییهای خود در قاره آفریقا، توازن قدرت در این کشور مستعمره را به شکل چشمگیری تغییر دادند و در صدد جلب حمایت قوم هوتو برآمدند. همین امر سبب بروز تنش میان توتسیها و هوتوها شد که شعله نبرد را در اوایل دهه ۱۹۶۰ رقم زد، اما در آغاز دهه ۱۹۹۰ مناقشه قومی مذکور به جنگی بزرگ بدل شد.
ترور رئیس جمهور روآندا در ۶ آوریل ۱۹۹۴ آغاز روند نسل کشی در این کشور را رقم زد؛ تقریبا بلافاصله پس از حمله به هواپیمای حامل رئیس جمهور، ارتش روآندا و شبه نظامیان هوتو به دنبال سناریویی از پیش طراحی شده، شروع به قتل عام توتسیها و هوتوهای میانه رو کردند. موج خشونت در این کشور تقریبا ۱۰۰ روز ادامه داشت و در اواخر ژوئن همان سال در پی مداخله جبهه میهنی روآندا به پایان رسید.
به جز گروههای قومی، دیگر قدرتهای بین المللی مانند فرانسه و بلژیک نیز در افزایش تنشها در روآندا نقش داشتند. پاریس در سال ۱۹۹۴ به صورت آشکار حامی رئیس جمهور هوتویی روآندا بود؛ این حمایت استراتژی بدی بود که نسل کشی در روآندا را به راه انداخت.
براساس شواهد، سرویسهای اطلاعاتی فرانسه حتی از برنامه سوءقصد قریب الوقوع علیه رئیس جمهور وقت روآندا اطلاع داشتند و از هرگونه اقدام در این باره اجتناب کردند. فرانسه در حالی دههها بعد و در پی بارها انکار مسئولیت آشکار و واقعی خود در این نسل کشی، به نقش خود اعتراف کرد که اگر در آن زمان از دو اردوگاه فاصله میگرفت، میتوانست در ایجاد صلح موفق باشد.
پاریس قبل، حین و بعد از نسل کشی در روآندا حضور داشت و افکار منجر به نسل کشی را در این کشور ترویج میکرد. به گفته مورخان، جامعه بین المللی از جنایتی که روآندا رخ داد کاملا آگاه بود؛ صلحبانان غربی با طرح ادعای دستور سازمان ملل مبنی بر نظارت، در ابتدا ترجیح دادند، در رویداد خونبار در جریان، مداخله نکنند، اما در ادامه فرانسه و بلژیک نیروهای خود را به بهانه تخلیه شهروندانشان از جنون خونین تقویت کردند.
سازمان ملل در نهایت زمانی در این درگیری به هدایت فرانسه به عنوان عامل ذینفع در ژوئن ۱۹۹۴ مداخله کرد که باید از آن به عنوان شکستی تلخ یاد کرد. این سازمان در شرایطی از اقدام به موقع خودداری کرد که قاره آفریقا نمیتوانست به تنهایی این بحران را حل و فصل کرده و خاتمه دهد. به گفته کارشناسان، عدم آگاهی سازمان ملل از واقعیتهای میدانی در مناطق مختلف مانند روآندا، عامل اصلی شکست این سازمان در اجرای وظایف خود است.