به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد حقوق بشر، روزنامه اطلاعات در یادداشتی به قلم گرت کاپالاری مدیر منطقهای یونیسف در خاورمیانه و شمال آفریقا، آورده است: به نظر می رسد که آگاهی عمومی نسبت به وظیفه مشترک همه ما برای حمایت از کودکان به تدریج کمرنگ شده و این امر منجر به بیتفاوتی جهان به خشونتهای فاحش و فزاینده شده است. بدتر از همه اینکه، به نظر میرسد همه ما نسبت به این حقیقت که جهان آینده مملو از انسانهایی خواهد بود( شامل یک کودک از هر پنج کودکی که امروز در منازعات خاورمیانه و شمال آفریقا زندگی می کنند)،که تجربه دست اول از نظامی بین الملل دارند که از آسیب پذیرترین اقشارحمایت نمیکنند و به کسانی که به کودکان حمله می کنند اجازه می دهند، همچنان از این اقدامات سود ببرند.
جنگ در سوریه و یمن نشانگر شتاب از دست دادن این آگاهی مشترک است. امروزه، فقدان خشم عمومی در مقیاس وسیع، زمانی که کودکان مورد حمله قرار می گیرند و وقتی غفلت از آنچه اتفاق می افتد غیر ممکن به نظر می رسد، یک شاخص تاسفبار است. از آن نیز بدتر، فقدان اقدامات سیاسی موثر است.هفت سال پیش، در آغاز یک جنگ خونین که همچنان ادامه دارد، دو کودک در سوریه کشته شدند و مرگ آنان اعتراضهای شدیدی را برانگیخت. چهار سال بعد، جنگی خشونت بار این بار در یمن شروع شد. در سال 2014، هنگامی که یک میلیون کودک سوری پناهنده شدند، انتظار میرفت که این اتفاق وجدان جهانیان را به لرزه در آورد. امروز شمار این کودکان، دو میلیون و 500 هزارنفر شده است. در یمن، هر 10 دقیقه یک بار یک کودک به دلیل یکی از بیماریهای قابل پیشگیری از بین میرود. پیشرفتهایی که قبلا در حوزه بیماریهای کودکان مانند فلج اطفال، وبا و دیفتری به دست آمده بود، به طرز چشمگیری به عقب بازگشته است.
در 2016، یونیسف اعلام کرد که رنج کودکان در سوریه و یمن به بالاترین حد خود رسیده است و احتمالا نمیتواند بدتر از آن شود،اما 2017 با کشته یا معلولیت مادام العمر بیش از 2000 کودک، از سالهای قبل نیز خشونت بار تر شد. تصاویر این درگیریها همهجا موجود است. بعضی از آنها «پربازدیدترین» شدهاند: پیکر بی جان آیلان، پسر سهساله سوری بر ساحل دریا در حالی که سعی داشته خود را نجات دهد. عمران، پسربچه پنج ساله، که در صندلی عقب یک آمبولانس مرعوب و وحشت زده نشسته و چهره اش پر از گرد و غبار ناشی از انفجار خانه بمب گذاری شده شان در شهر آلپو سوریه است؛ بوتاینا، دختر بچه یمنی که صورتش کاملا کبود است؛ کودکانی با جثههای نحیف و با چشمانی باز و پر وحشت، که بخاطر گرسنگی ساخته دست بشر از دنیا می روند.
در 1989، کشورهای جهان به اتفاق آراء کنوانسیون بین المللی حقوق کودک را تصویب کردند. اما اکنون آن رهبری سیاسی چه شده است؟هفت سال گذشته در تاریخ به عنوان یک «جنگ بیسابقه علیه کودکان»، ثبت خواهد شد. پیکاری شرورانه در فرومایه ترین سطوح وحشت، برای قتل، برای وحشیگری.جنگ در سوریه و یمن تنها نمونههایی از وقایعی هستند که در آنها در هر دقیقه از هر روز، پایهای ترین اصول حمایت ازکودکان پایمال میشود. اما همچنان بسیاری دیگر از منازعات و موقعیتهایی با خشونتهای شدید، با بیرحمیهایی مشابه علیه کودکان، در سرتا سر جهان وجود دارد.
کسانی که مستقیما مسئول این جنگها علیه کودکان هستند؛ کسانی که به طور غیر مستقیم از درگیری و خشونتهای شدید حمایت می کنند؛ کسانی که ناظر بر این اتفاقات هستند و بر روی آنها چشم میپوشند، ارزشها و قوانین انسانی را که روح بشری مشترک ما را به هم پیوند میزند، کنار می گذارند: قوانین و اصول بین المللی حقوق بشر و قوانین بشردوستانه که کودکان را تحت هر شرایطی حمایت می کند: تعهداتی که دولتها، چندین دهه پیش ملزم به اجرای آنها شدند. در جهان امروز، این قوانین، این اصول و ارزشهای انسانی ما از هر زمان دیگری اهمیت بسیار بیشتری دارد. حمایت ازکودکان در هر شرایطی از اولویتهای غیرقابل مذاکره است. جنگ علیه کودکان، جنگ علیه بشریت، گزینهای غیرقابل انتخاب است.
یونیسف و جامعه حامی کودکان، به تلاش خود برای شنیده شدن صدای کودکان ادامه میدهند و به طور خستگیناپذیری به ترویج اصول بنیادی و اساسی حمایت از کودکان میپردازند. در غیاب رهبری سیاسی جهان، چه اقدام دیگری وجود دارد که هر یک از ما میتواند و باید انجام دهد؟ تلاشهای ما به تنهایی، هرگز جنگ علیه کودکان را متوقف نخواهد کرد . ، روزنامه اطلاعات در یادداشتی به قلم گرت کاپالاری مدیر منطقهای یونیسف در خاورمیانه و شمال آفریقا، آورده است: به نظر می رسد که آگاهی عمومی نسبت به وظیفه مشترک همه ما برای حمایت از کودکان به تدریج کمرنگ شده و این امر منجر به بیتفاوتی جهان به خشونتهای فاحش و فزاینده شده است. بدتر از همه اینکه، به نظر میرسد همه ما نسبت به این حقیقت که جهان آینده مملو از انسانهایی خواهد بود( شامل یک کودک از هر پنج کودکی که امروز در منازعات خاورمیانه و شمال آفریقا زندگی می کنند)،که تجربه دست اول از نظامی بین الملل دارند که از آسیب پذیرترین اقشارحمایت نمیکنند و به کسانی که به کودکان حمله می کنند اجازه می دهند، همچنان از این اقدامات سود ببرند.
جنگ در سوریه و یمن نشانگر شتاب از دست دادن این آگاهی مشترک است. امروزه، فقدان خشم عمومی در مقیاس وسیع، زمانی که کودکان مورد حمله قرار می گیرند و وقتی غفلت از آنچه اتفاق می افتد غیر ممکن به نظر می رسد، یک شاخص تاسفبار است. از آن نیز بدتر، فقدان اقدامات سیاسی موثر است.هفت سال پیش، در آغاز یک جنگ خونین که همچنان ادامه دارد، دو کودک در سوریه کشته شدند و مرگ آنان اعتراضهای شدیدی را برانگیخت. چهار سال بعد، جنگی خشونت بار این بار در یمن شروع شد. در سال 2014، هنگامی که یک میلیون کودک سوری پناهنده شدند، انتظار میرفت که این اتفاق وجدان جهانیان را به لرزه در آورد. امروز شمار این کودکان، دو میلیون و 500 هزارنفر شده است. در یمن، هر 10 دقیقه یک بار یک کودک به دلیل یکی از بیماریهای قابل پیشگیری از بین میرود. پیشرفتهایی که قبلا در حوزه بیماریهای کودکان مانند فلج اطفال، وبا و دیفتری به دست آمده بود، به طرز چشمگیری به عقب بازگشته است.
در 2016، یونیسف اعلام کرد که رنج کودکان در سوریه و یمن به بالاترین حد خود رسیده است و احتمالا نمیتواند بدتر از آن شود،اما 2017 با کشته یا معلولیت مادام العمر بیش از 2000 کودک، از سالهای قبل نیز خشونت بار تر شد. تصاویر این درگیریها همهجا موجود است. بعضی از آنها «پربازدیدترین» شدهاند: پیکر بی جان آیلان، پسر سهساله سوری بر ساحل دریا در حالی که سعی داشته خود را نجات دهد. عمران، پسربچه پنج ساله، که در صندلی عقب یک آمبولانس مرعوب و وحشت زده نشسته و چهره اش پر از گرد و غبار ناشی از انفجار خانه بمب گذاری شده شان در شهر آلپو سوریه است؛ بوتاینا، دختر بچه یمنی که صورتش کاملا کبود است؛ کودکانی با جثههای نحیف و با چشمانی باز و پر وحشت، که بخاطر گرسنگی ساخته دست بشر از دنیا می روند.
در 1989، کشورهای جهان به اتفاق آراء کنوانسیون بین المللی حقوق کودک را تصویب کردند. اما اکنون آن رهبری سیاسی چه شده است؟هفت سال گذشته در تاریخ به عنوان یک «جنگ بیسابقه علیه کودکان»، ثبت خواهد شد. پیکاری شرورانه در فرومایه ترین سطوح وحشت، برای قتل، برای وحشیگری.جنگ در سوریه و یمن تنها نمونههایی از وقایعی هستند که در آنها در هر دقیقه از هر روز، پایهای ترین اصول حمایت ازکودکان پایمال میشود. اما همچنان بسیاری دیگر از منازعات و موقعیتهایی با خشونتهای شدید، با بیرحمیهایی مشابه علیه کودکان، در سرتا سر جهان وجود دارد.
کسانی که مستقیما مسئول این جنگها علیه کودکان هستند؛ کسانی که به طور غیر مستقیم از درگیری و خشونتهای شدید حمایت می کنند؛ کسانی که ناظر بر این اتفاقات هستند و بر روی آنها چشم میپوشند، ارزشها و قوانین انسانی را که روح بشری مشترک ما را به هم پیوند میزند، کنار می گذارند: قوانین و اصول بین المللی حقوق بشر و قوانین بشردوستانه که کودکان را تحت هر شرایطی حمایت می کند: تعهداتی که دولتها، چندین دهه پیش ملزم به اجرای آنها شدند. در جهان امروز، این قوانین، این اصول و ارزشهای انسانی ما از هر زمان دیگری اهمیت بسیار بیشتری دارد. حمایت ازکودکان در هر شرایطی از اولویتهای غیرقابل مذاکره است. جنگ علیه کودکان، جنگ علیه بشریت، گزینهای غیرقابل انتخاب است.
یونیسف و جامعه حامی کودکان، به تلاش خود برای شنیده شدن صدای کودکان ادامه میدهند و به طور خستگیناپذیری به ترویج اصول بنیادی و اساسی حمایت از کودکان میپردازند. در غیاب رهبری سیاسی جهان، چه اقدام دیگری وجود دارد که هر یک از ما میتواند و باید انجام دهد؟ تلاشهای ما به تنهایی، هرگز جنگ علیه کودکان را متوقف نخواهد کرد .