به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد حقوق بشر ،پایگاه تحلیلی نشنال اینترست در یادداشتی به سیاست خارجی تهاجمی آمریکا پرداخته و هشدار میدهد که آمریکا به سران عاقلی نیاز دارد که ارتش را تنها یکی از ابزار سیاست خارجی بدانند.
در این مقاله آمده است وابستگی بیش از حد آمریکا به ابزار نظامی برای حل مشکلات با کشورهایی مانند ایران، کره شمالی و روسیه مسالهای خطرناک است که به موازات استفاده بیشتر از آن ناامنی آمریکا نیز بسط بیشتری مییابد.
اگرچه بسیاری از آمریکاییها با پاسخ نظامی به حادثه ۱۱ سپتامبر موافق بودند، اما در واقع واشنگتن با اقداماتی که برای مبارزه با طالبان و القاعده انجام داد، ناامنی در آمریکا را تا دو برابر افزایش داد. در مورد حمله به عراق نیز اینگونه بود. تا پیش از سال ۲۰۰۳ عراق تهدیدی تروریستی در سطح بین المللی نبود، اما با حمله آمریکا به این کشور، عراق به منطقهای تروریستی تبدیل شد. با این وجود در سالهای اخیر واشنگتن از قدرت نظامی خود در سوریه، لیبی، یمن، چاد، نیجر و سومالی نیز استفاده کرده است.
نویسنده در ادامه آورده است حال آمریکا درصدد است تا با استفاده از هر دو حربه تهدید مستقیم و غیرمستقیم به حمله نظامی کشورهایی مانند ایران، چین و کره شمالی را به اجرای خواستههای واشنگتن متقاعد نماید. دولتهای آمریکایی پس از حادثه ۱۱ سپتامبر تمرینات نظامی خود در اروپا برای مقابله با روسیه و در آسیا برای مقابله با چین را ابزاری برای دستیابی به خواستههای خود و متقاعد کردن این کشورها میدانند. این در حالی است که براساس آمار وزارت دفاع آمریکا این استراتژی از ۱۱ سپتامبر تاکنون باعث کشته شدن ۶۹۷۱ نفر و مجروحیت ۵۲۶۸۲ نفر از نظامیان این کشور شده است. آیا این استراتژی واقعا قادر به تضمین و حفاظت از منافع امنیتی آمریکا است؟ اگر نتیجه این استراتژی کاهش تهدیدات تروریستی، روابط پایدار با روسیه و چین و تقویت توانایی ارتش آمریکا بود، ارزشمند بود، اما آمریکا با این استراتژی تنها توانسته مخالفان بی شماری برای خود بتراشد.
نویسنده در ادامه یادداشت با اشاره به تداوم حضور آمریکا در عراق و افغانستان و بی ثمر بودن هزینههای نظامی در این مناطق پس از حل و فصل مشکلات به زعم سران آمریکایی و مداخلات این کشور در لیبی و یمن اظهار میدارد که لیبی و یمن دارای چالشهای ملی بودند که به هیچ عنوان تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا محسوب نمیشدند. وی بر این باور است که وابستگی بیش از حد آمریکا به قدرت نظامی باید با تغییر در استراتژیهای کلان این کشور پایان یابد.
در این راستا نویسنده یادآوری میکند که نخست واشنگتن باید به این مساله توجه داشته باشد که قدرت نظامی آمریکا حلال مسائل سیاسی، قومی و مذهبی نیست. دوم سران آمریکایی باید بپذیرند که آمریکا قادر به حل همه مشکلات جهان نیست و نباید به هر مشکلی ورود کند و در نهایت آمریکاییها باید بدانند که تعاملات دیپلماتیک و اقتصادی پایدار در جهان به صلح و ثبات منجر میشود و با در پیش گرفتن روابط مطلوب اقتصادی و تجاری دوجانبه و تعاملات دیپلماتیک خود با سایر کشورها ریسک تهدیدات امنیتی و خطر اقدامات تلافی جویانه را کاهش دهند. باید آگاهی نسبت به کاربرد و عدم کاربرد نیروی نظامی برای حل مسائل افزایش یابد. عدم موفقیت آمریکا در دستیابی به خواسته هایش دلیل محکمی برای کشتن دیگران نیست. نباید به خاطر اتفاقات احتمالی آینده، دیگران را به مرگ محکوم کرد.
نویسنده در پایان مینویسد اتخاذ چنین فلسفهای نه اخلاقی است و نه حقوقی، بلکه فقط مسیری برای دستیابی به موفقیت در سطح استراتژیک است.