هر چند فرانسه را اخیرا با اعتصابات و تظاهرات خیابانیاش میشناسیم اما به نظر میرسد که در ماههای پایانی ریاست جمهوری سارکوزی لایحه بازنشستگی بیش از آنچه که جناب رییسجمهور انتظار آن را داشت، دردسرساز شده است.
گفته میشود دلیل اصلی این اعتصابات لایحهای است که بر طبق آن قرار است سن بازنشستگی از 60 سال به 62 سال افزایش یابد و رییسجمهور قصد دارد برای تأمین کسری بودجه دولتی آن را اجرایی کند.در این میان کارگران و سندیکاهای کارگری همچنان بر مواضع خود پافشاری میکنند و این در حالی است که سارکوزی و کابینهاش بر اجرای این طرح اصرار داشته و سنای این کشور نیز این لایحه را بدون توجه به اعتراضات گسترده در نهایت به تصویب رساند.هر چند در این کارزار به نظر میرسد که دولت برنده شده، اما بسیاری از کارشناسان بر این اعتقادند که این اعتراضات هر چند ممکن است برای مدتی فروکش کند،اما آتش زیر خاکستری خواهد بود که جای دیگری دامن سارکوزی و کابینهاش را خواهد گرفت. خبر در گفتگو با دکتر رویا منتظمی، کارشناس مسائل سیاسی به بررسی اعتصابات در فرانسه پرداخته است.
زهرا خدایی
آیا موج جدید اعتصابات و اعتراضات در فرانسه تنها به تصویب لایحه بازنشستگی بازمیگردد و یا دلایل دیگری را نیز در بردارد ؟
با توجه به اظهارات و مواضع مطرح شده از سوی سندیکا این اعتصابات تجلی نوعی نارضایتی عمومی در میان شهروندان فرانسوی و نقطه اوج خشم فرانسویها به سیاستهای داخلی دولت است که هم لایحه بازنشستگی را در برمیگیرد و هم نارضایتی کلی آنها نسبت به سیاستهای سارکوزی. تفکرغالب در میان اعتراضات و اعتصابات این ست که فشار مضاعف ناشی از سیاستهای دولت بر روی قشر حقوق بگیر و کارمندان دولت است تا روی سرمایهداران بزرگ و کارخانهداران.در واقع تفکر غالب این است که قشر متوسط از رهگذر لوایح دولتی آسیب میبیند.لذا اعتصابات کنونی تنها به لایحه بازنشستگی بازنمیگردد بلکه در مجموع اعتراض نسبت به عملکرد دولت و سیاستهای سارکوزی است که اینچنین سر برآورده است.این نارضایتیها دامنه وسیعی پیدا کرده و در برخی از شهرهای اقماری فرانسه منجر به دخالت پلیس نیز شده است. طبیعی است زمانی که تظاهرات با این گستردگی در شهرهای مختلف دامنه پیدا میکند یعنی مردم از حقوق روزانه خود چشمپوشی میکنند، پرواضح است که دارند برای بدست آوردن چیز مهمتری میجنگند.
اعتصابات می تواند نشان دهنده توانایی نداشتن دولت در مهار پیامدهای بحران اقتصادی باشد؟
صد درصد. دامنه بحران جهانی به فرانسه نیز رسیده است. با توجه به اینکه فرانسه به دلیل ساختارهای سنتی کمتر از سایر کشورها در جریان بحران اقتصادی آسیب دید،با این حال تا حدودی دستخوش تبعات منفی این بحران شد. سارکوزی در زمان تبلیغات ریاست جمهوری اعلام کرده بود که هدفش دنبال کردن و پیروی از سیاست اقتصاد باز همانند کشورهای انگلستان و آمریکاست،ولی عملا بحران اقتصادی این روند را متوقف کرد و طبعا کشورهایی که این سیاست را در پیش گرفته بودند، بیشتر آسیب دیدند.بسیاری بر این اعتقادند که فرانسه نیز تا مرز حاد شدن بحران پیش رفت ولیکن عمیقا وارد بحران نشد. در حال حاضر اعتصابکنندگان بر این اعتقادند که جهان در حال خروج از بحران اقتصادی است اما دولت، سیاستهایی را اتخاذ میکند که خود آنها بحرانزاست.
آیا فرانسه پیشتر نیز اینچنین دستخوش ناآرامی و اعتصاب بوده است؟
فرانسه همیشه دوره هایی از اعتصاب را به خود دیده اما در دورههای قبل این اعتراضات از دامنه کمتری برخوردار بوده است.با این حال دیدگاههای مختلفی در این زمینه وجود دارد. گروهی که طرفدار تحولات هستند، بعد اقتصادی مسئله را در نظر میگیرند و بر این اعتقادند که این تحولات در هر حال باید در فرانسه صورت گیرد.غالبا نسبت به این مسائل در فرانسه حساسیت وجود دارد و در زمان شیراک سعی میشد در مسائلی که حساسیت عمومی درباره آنها وجود دارد، تغییری ایجاد نشود اما سارکوزی اعتقاد دارد که باید به این مسائل پرداخته شود. در طرف دیگر گروههای مخالف نیز انتظارات خود را دارند،یعنی سیاستهای دولت را به نوعی دوچهرگی حکومت در این رابطه تلقی کرده و معتقدند که دولت از یک طرف سن بازنشستگی را از 60 سال به 62 سال بالا میبرد و اگر کسی 40 سال خدمت را پر نکرده حتی میتواند تا 67 سال هم بالا برود. از طرف دیگر استفاده از این ترفند به کمبود اشتغال در فرانسه دامن میزند. در حال حاضر مردم بر این اعتقادند که دولت سن بازنشستگی را بالا میبرد و از طرف دیگر کمبود اشتغال و کاهش حقوق بحرانی است که پیامدهای این لایحه خواهد بود. در نگاهی کلی باید بگویم که این اعتصابات چندان با بحران اقتصادی بیارتباط نیست.از سویی جهانی شدن نیز از جمله پارامترهایی است که کشورها را در این رهگذر تحتالشعاع قرار میدهد.فرانسه نیز از این روند مجزا نیست. علاوه بر تشدید فشارها بر اقشار مختلف،دامنه این بحران به لایحههای سیاسی این کشور نیز سرایت کرده و احزاب چپ و راست یکدیگر را متهم میکنند که از شرایط زندگی عامه مردم خبر نداشته و نمی دانند که سنگینی بار مشکلات اقتصادی بر روی طبقه متوسط جامعه است.
عاقبت این اعتصابات چیست؟
مسئله مهم و قابل توجه اینست که با توجه به دامنه و وسعت اعتراضات دولت دیگر نمیتواند با امروز و فردا کردن و یا دخالت پلیس ضدشورش این اعتصابات و ناآرامیها را خاتمه یافته تلقی کند. این بحران بدون میز مذاکره حل نخواهد شد و سرکوب دولت نیز فایدهای ندارد.
برخی از کارشناسان براین باورندکه دامنه این اعتصابات می تواند سایر کشورهای اروپایی را نیز را تحت تأثیر قرار دهد؟
شاید اینطور باشد. در آلمان سن بازنشستگی را از 65 سال به 67 سال افزایش دادهاند، اما این تصمیم به مرور زمان به مرحله اجرا درآمد تا مردم همانند فرانسه به خیابانها نریزند.حل این بحران بستگی به نحوه مدیریت سارکوزی خواهد داشت. اگر سارکوزی تصور کند میتواند با وارد کردن نیروهای سرکوبگر برای مدتی این اعتصابات را آرام کند؛با این کار نارضایتی و سرخوردگی را در جامعه افزایش داده و مردم نیز متعاقبا به شکلی دیگری به مقابله با دولت وی خواهند پرداخت. و درباره ابعاد خارجی آن باید گفت که پیشبینی رفتارهای سیاسی در مواقع بحرانی کار دشواری است با توجه به جهانیشدن و بحران اقتصادی در صورتی که با این مسئله برخورد مناسبی نشود، ابعاد منفی برای سایر کشور به همراه خواهد داشت.
ولی به نظر میرسد که سارکوزی اهمیت چندانی به اعتراضات از خود نشان نمیدهد و حتی سنای این کشور در این شرایط بحرانی،لایحه جنجالی بازنشستگی را تصویب کرد؟
سارکوزی بر این اعتقاد است که این لایحه تحت هر شرایطی باید تصویب شود و تنها در این صورت وضعیت اقتصادی کشور بهبود خواهد یافت.اینکه تأکید و اصرار وی بر لایحه تا چه میزان با واقعیتهای موجود سازگار خواهد بود نیز بخش دیگری از بحران است. اما مسلما اگر همه افراد تا 62 سالگی کار کنند، این مسئله به ضرر جوانها و جذب آنها در بازار کار خواهد شد.بسیاری بر این اعتقادند که این قانون مزورانه است تا درآمدهای بازنشستگی را کاهش و بازار کار جوانان را کم کنند و تنها دستاورد آن تشدید بحران بیکاری خواهد بود.هر چند دولت شعارهای زیادی را در راستای مهار بحران سر داده ،با این حال علیرغم سیاستهای اتخاذ شده،بحران بیکاری در این کشور حادتر شده ، اشتغالزایی ایجاد نشده و از همه بدتر آنکه شرکتها برای شانه خالی کردن از پذیرش تعهدات خود با کارگران و یا کارمندان قرارداد سه ماه امضاء می کنند تا التزامی نسبت به نیروهای خود نداشته باشند.
دلیل این مسئله چیست؟
اصولا جهان سرمایهداری بعد از نظام دو قطبی، حمایتهای خود را از شهروندانشان کاهش داده است.امید به زندگی در برخی از کشورهای اروپایی بیشتر شده و دولتها دیگر قادر به پرداخت هزینهها نیستند. از سویی اقتصاد کشورها برای اینکه پاسخگو باشند،به دلایل مختلف از جمله جابجا شدن سرمایه ، افزایش جمعیت و سایر عوامل -که هم خارجی و هم داخلی است- حقوق و مزایای شهروندان خود را کاهش دادهاند.
پیشبینی شما از آینده اعتصابات چیست؟
ابعاد تظاهرات و اعتصابات در فرانسه بیانگر ناامیدی و دلنگرانی فرانسویها از تشدید بحران اقتصادی است.این مسائل بیانگر این واقعیت است که این اعتراضات به این سادگیها تمام شدنی نیست و دامنه آن هر چند به طور موقت آرام شده، اما دوباره در جای دیگری زبانه خواهدکشید. با توجه به اینکه فرانسه بخشی از اروپای واحد است ، این مسئله میتواند سایر کشورهای اروپایی را نیز تحت الشعاع قرار دهد.