رئوف پیشدار
در میان پیمانها و توافق های دستجمعی بین المللی ، هیچ یک به اندازه پیمان منع تولید ، تکثیر و اشاعه سلاح های هسته ای موسوم به ان .پی . تی محبوب نبود. بشر امیدواریهای بسیاری داشت تا که در سایه این پیمان بتواند بدون ترس و دلهره از سلاح های هسته ای که قدرت تحریب و ویرانگری آنرا در جنگ دوم جهانی به چشم دید، زندگانی خود را داشته باشد. نمایندگان کشورهای جهان در سال 1968 اساس پیمان را در چارچوب گفت وگوهایی طراحی و پی ریختند که در سال 1970 پس از رفت و آمدها و تبادل نظرهای بسیار ، مفاد آن برای اعضا لازم اجرا شد . روح پیمان و چکیده وعصاره آن همان شعاری است که " کنفرانس بین المللی خلع سلاح و عدم اشاعه " که روز شنبه در تهران گشایش یافت ، سرلوحه کار خود قرار داده است :" انرژی هسته ای برای همه ، سلاح هسته ای برای هیچکس "امیدواری بشر به زندگانی بدون نگرانی از سلاح های هسته ای دوام چندانی نیاورد و اولین و اساسی ترین قدم ها برای به تعبیر "بان کی مون " دبیر کل سازمان ملل "بی اعتمادی " به پیمان ان .پی .تی توسط قدرتهایی بر داشته شد که به صراحت پیمان به عنوان "قدرتهای هسته ای آن زمان "پذیرفته و متعهد شده بودند که به خلع سلاح هسته ای تن دهند.
نمایندگان جامعه بشری که آن زمان پای پیمان ان .پی .تی امضا گذاشتند ، اذعان داشتند که با توجه به ویرانیهایی که یک جنگ هستهای برای نوع بشر ببار میآورد ، و در نتیجه نیاز به یک تلاش همه جانبه برای جلوگیری از خطر چنین جنگی و اتخاذ اقداماتی در جهت حفظ امنیت مردم هست ؛ باید که جلوی گسترش سلاح های هسته ای را گرفت ، و درهمان حال که کشورها اجازه دارند تا برای اهداف و مقاصد و منافع صلح جویانه به توان شکافت هسته پیدا کنند ، همه ی مساعی جمیله دولتها و ملت ها باید مصروف آن گردد که جلوی تولید ، تکثیر و اشاعه سلاح های هسته ای گرفته شود.این نکته اساسی در همان ماده اول پیمان و بدنبال مقدمه ای به نسبت جامع که همین مهم را به علاوه ضرورت و اهمیت خلع سلاح هسته ای دیده،این گونه آورده شده است:"هر یک از اعضای این پیمان که دارای سلاح هستهای است متعهد میشود از واگذاری مستقیم یا غیر مستقیم سلاحهای هستهای یا سایر ادوات انفجاری هستهای و یا کنترل بر این سلاحها یا ادوات انفجاری به دیگری خودداری نموده و هیچ یک از دولتهای فاقد سلاح هستهای را به هیچ طریقی در ساختن سلاحهای هستهای یا سایر ادوات انفجاری هستهای و یا کسب این سلاحها یا دیگر ادوات انفجاری هستهای و کنترل بر آنها کمک، تشویق و ترغیب ننماید. اساسی ترین نکته و در حقیقت روج پیمان ان پی تی ، خلع سلاح بود که نه تنها قدرتهای هسته ای به آن تن ندادند که با انتقال آن به رژیم شروری مانند رژیم صهیونیستی و کشورهای غیر عضو پیمان ، اساسی ترین ضربه را به اعتبار پیمان و امیدهایی که به آن بسته شده بود ، زدند.
ماده دوم پیمان تاکید دارد :" هر یک از اعضاء این پیمان که فاقد سلاح هستهای است متعهد میشود از قبول مستقیم یا غیر مستقیم انتقال سلاحهای هستهای یا سایر ادوات انفجاری هستهای و یا کنترل بر این سلاحها یا سایر ادوات انفجاری هستهای به دیگری خودداری نموده و به هیچ طریقی سلاحهای هستهای یا سایر ادوات انفجاری هستهای را نساخته و کسب ننماید و در جستجو و یا دریافت کمک برای ساخت سلاحها یا سایر ادوات انفجاری هستهای برنیاید ."همان طور که اشاره رفت ، اساس پیمان ان پی تی ، یک معامله جهانی بود که بر طبق آن قرار شد کشورهای دارای سلاح هسته ای به سمت کنار گذاشتن و خلع سلاح هسته ای حرکت کنند و کشورهای خارج از باشگاه دارندگان این دسته از تسلیحات ، در صدد دستیابی به سلاح هسته ای بر نیایند ، و حال کاملا مشخص است که بنیان های این توافق بین المللی از هر دو جهت توسط کشورها و رژیم های شرور زیر پا گذاشته است و قدرتهای هسته ای که در برابر پیمان متعهد به خلح سلاح و عدم اشاعه آن بودند خود به بزرگترین ناقض آن مبدل شده اند که در راس آنها ایالات متحده آمریکا قرار دارد . سناتور "مک کین " از نامزدهای انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا در سخنانی که سال 1385 در "نیوهمشایر " ایراد کرد، گفت :"آمریکا به رغم ادعاهایش ، خود بزرگترین ناقض پیمان ان .پی .تی بوده است ،زیرا نه تنها به خلع سلاح که از شروط اساسی پیمان بوده عمل نکرده ، بلکه زرادخانه های هسته ای خود را نیز توسعه داده و به اشاعه سلاح های هسته ای پرداخته است.
"امروزه و آنچه نزدیک به 40 سال پس از امضای پیمان منع تولید ، تکثیر و گسترش سلاح های هسته ای موسوم به ان .پی .تی ، برای 188 عضو پیمان سوال است این می باشد که چرا کشورها و رژیم های شروری مانند آمریکا و اسراییل یا از امضای پیمان سر باز می زنند ، و یا پس از امضای آن به طرق مختلف به تداوم پیگیری خواسته های نامشروع خود می پردازند ؟ و در چنین شرایطی آیا پیمان در اساس منسوخ نشده ؟ و آیا با چنین تعاملی با آن ، تبعیت سایر کشورها از پیمان امری بی فایده نیست ؟ بخصوص که این کشورها هیچ گاه قصد تولید و یا تکثیر این گونه سلاح ها را نداشته اند. به باور اغلب اعضای ان .پی .تی ، آنچه موجب طرح جدی این سوال و به تعبیر " بان کی مون " دبیر کل سازمان ملل در پیام او به نشست دوره ای بازبینی پیمان در وین "بحران عدم اعتماد " میان اعضای آن شده ، " ریشه در برخوردهای منفعت طلبانه آمریکا با پیمان " دارد که موجب پدید آمدن فضایی از " بی اعتمادی میان کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته عضو پیمان بخصوص آمریکا ، برای مانع تراشی های سیاسی آن در سر راه کشورهای در حال توسعه برای دسترسی به انرژی هسته ای با اهداف صلح آمیز شده است .همانطور که دیدیم و در جابجای پیمان ان .پی .تی نیز به صراحت آمده و مورد تاکید است ؛ بهره مندی کشورهای عضو از انرژی هسته ای حق آنهاست - قدرتهای هسته ای باید به خلع سلاح تن دهند - کشورهای برخوردار باید به کشورهای غیر برخوردار برای دستیابی به توان شکافت هسته در جهت مقاصد صلح آمیز کمک کنند.
این ها از دیگر مفاد اصلی و اساسی پیمان ان .پی .تی است که متاسفانه هیچ یک صورت واقعی و عملی نه تنها به خود نگرفته ، که قدرتهای بزرگ تا جایی که توانسته و می توانند در این مسیر بخصوص دستیابی به دانش هسته ای مسالمت آمیز ، بر سر راه کشورهای عضو پیمان سنگ اندازی می کنند که ایران - قدیمی ترین عضو پیمان و از اعضای اولیه آژانس - از آن جمله است آنچه ایران در چارچوب پیمان ان پی تی و پادمانهای آن بدنبالش است ، پاسخگویی و تامین یک نیاز اساسی براساس منافع ملی و ناشی از اختیارات ذاتی (حق ) درجهت توسعه می باشد که پیمان ان .پی .تی هم به عنوان یک شهادتنامه و اعتراف عمومی برآن تاکید گذاشته و صراحت بخشیده ، و این حقی نیست که یک عده ای به عده ای و یا یک طرف داده باشند ، و یا بخواهند از آن بگیرند هدف ایران از تعقیب یک برنامه هسته ای مسالمت آمیز به قصد دستیبابی به امکانی تازه برای تولید انرژی ، بارها و بارها از سوی مقامات ایرانی و از جمله رهبر معظم انقلاب - و درتازه ترین آنها در پیام به کنفرانس تهران- تبیین و تشریح شده است. ایران برای راست آزمایی برنامه های هسته ای اش حتی تابه این حد جلو رفته که نه تنها به بازرسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای ، که به خبرنگاران نیز اجازه داده است تا بدون محدودیت به بازدید ازاین تاسیسات بپردازند که بر طبق پیمان ان .پی .تی دستیابی به آن از حقوق اساسی این کشور می باشد و شامل چرخه ای می شود که غنی سازی هم جزیی از آن است .
ایران در عین حال داوطلبانه برنامه های غنی سازی خود را برای یک دوره طولانی که زمانی بسیار حیاتی در برنامه های آن نیز بود ، متوقف کرد تا تعهد خویش را به توافقی داوطلبانه نشان دهد ، اما در مقابل، این توافق ها سطح "توقع" مدعیان را تا آن حد بالا برد که نه تنها هیچ اشاره ای به حق قانونی ایران در دستیابی به فناوری مسالمت آمیز هسته ای نکردند ، بلکه برخی مانند "جرج بوش " این موضع را اتخاذ کردند که" ایران باید برای همیشه ! دست از غنی سازی اورانیوم بر دارد !! " چرا ؟ " چون ممکن است به سوی تولید بمب هسته ای برود !؟"هم دارندگان تسلیحات هسته ای از جمله آمریکا که اولین و آخرین استفاده از آنرا این کشور آنهم بر سرمردم دو شهر ژاپن صورت داده ، و هم کشورهای فاقد آن به خوبی می دانند که این نوع سلاح ها نه تنها امنیت و ثبات نمی آورد که رفتن به سوی آن ، گام برداشتن سرمایه بر و پرهزینه ،آنهم در یک بازی پرخطر است که باخت در آنرا از همان ابتدا باید باور داشت .در منظر ایرانی ها هم از لحاظ فکری و اسلامی و هم از لحاظ تدبیر و عقلانیت ، سلاح هسته ای هرگز جایی نداشته است. با این وصف این کشور از سوی مخالفان خود که سیاه ترین پرونده های هسته ای را دارند ، متهم به داشتن برنامه ای هسته ای می شود که به رغم بارها تایید راستی آن از سوی یگانه نهاد فنی و تخصصی مسوول جهانی ، به زعم مخالفان شفاف نیست ! رهبری معظم انقلاب در پیامشان به " کنفرانس بین المللی خلع سلاح و عدم اشاعه " درتهران ،بار دیگر بر همه ی نکات محوری مواضع قبلی یشان در مورد برنامه های هسته ای مسالمت آمیز ایران تاکید و در همان حال تلاش برای مصونیت بخشیدن ابناء بشر از این بلای بزرگ را وظیفهی همگان دانستند .
از منظر ایران به عنوان قدیمی ترین عضو پیمان ان .پی .تی و از اعضای بنیانگذار آژانس بین المللی انرژی هسته ای ، نه فقط ملت ایران ، که همه ی ملت های دنیا حق دارند از منافع صلح آمیز شکافت هسته بهره مند گردند. در این میان " ملّتهای خاورمیانه که مانند دیگر ملّتهای جهان تشنهی صلح و امنیّت و پیشرفتاند حق دارند که با بهرهگیری از این فنآوری، جایگاه اقتصادی و موقعیّت برتر نسلهای آتی خود را تضمین کنند. شاید یکی از اهداف غبارآلود کردن فضا در مورد برنامههای صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران این است که مانع از توجه جدی ملتهای منطقه به این حق طبیعی و ارزشمند خود شوند. "(از پیام رهبری معظم انقلاب به کنفرانس بین المللی خلع سلاح و عدم اشاعه )با چنین نگاه ،اعتقاد و ایمان و در عین حال کارنامه ای کاملا روشن ، ایران از سوی قدرت زیاده خواه و شروری مانند آمریکا که تنها مجرم اتمی جهان تاکنون است ، به داشتن برنامه هسته ای ناشفاف متهم می شود. آمریکا در همان حال که ایران را متهم می کند ، خود با توزیع فناوری هسته ای میان کشورهای غیر عضو پیمان و در همان حال تقویت توان و قدرت هسته ای رژیم شرور صهیونیستی ، گناه بزرگ آلوده شدن بیشتر جهان به سلاح های هسته ای را بر دوش دارد. "اگر ادعای مبارزه با گسترش سلاح هستهای آمریکا دروغ نبود، آیا رژیم صهیونیستی میتوانست ضمن خودداری از پذیرش مقررات بینالمللی در این زمینه به ویژه ان.پی.تی، سرزمین اشغال شدهی فلسطین را به زرادخانهای مبدل سازد که انبوهی از سلاحهای هستهای در آن ذخیره شده است؟ ...ا
ز زمانی که انفجار نخستین جنگافزارهای هستهای توسط دولت ایالات متحده در هیروشیما و ناکازاکی فاجعهای انسانی با ابعاد بیسابقه در تاریخ آفرید و امنیت بشری را با تهدیدی عظیم مواجه ساخت، ضرورت نابودی کامل این سلاحها مورد اجماع قاطع جامعه جهانی قرار داشته است. استفاده از سلاح هستهای نه تنها به کشتار و تخریب گسترده منجر شد، بلکه میان آحاد ملت، نظامی و غیر نظامی، کوچک و بزرگ، زن و مرد و کهنسال و خردسال تمایزی قائل نشد و آثار ضد بشری آن مرزهای سیاسی و جغرافیایی را در نوردید، و حتی به نسلهای بعدی نیز خسارتهای جبرانناپذیر وارد نمود و لذا هرگونه استفاده و حتی تهدید به استفاده از این سلاح، نقض جدی مسلمترین قواعد بشر دوستانه و مصداق بارز جنایت جنگی قلمداد میگردد...اصرار این دولتها بر نگهداری، افزایش و گسترش توان تخریبی این سلاحها، که هیچ کاربردی جز ارعاب و ترور دستهجمعی و ایجاد امنیت کاذب، مبتنی بر بازدارندگی ناشی از نابودی تضمینشده همگانی نداشته و ندارد، استمرار کابوس هستهای جهان را به دنبال داشته است. منابع خارج از شمار اقتصادی و انسانی در رقابت غیر عقلانی هزینه شدهاند تا هر یک از ابرقدرتها توان خیالی پیدا کنند که بیش از ده هزار بار رقیبان خود و سایر ساکنان کره خاکی منجمله خودشان را نابود کنند.
بیدلیل نیست که این راهبرد بازدارندگی مبتنی بر نابودی تضمینشده متقابل، یا دیوانگی نام گرفته است...برخی از دولتهای هستهای در سالهای اخیر از نظریهی بازدارندگی در مقابل سایر قدرتهای هستهای بر مبنای نابودی تضمینشده متقابل هم فراتر رفتهاند تا جائیکه در راهبرد هستهای این دولتها، بر حفظ انتخاب هستهای در برابر تهدیدات متعارف از سوی ناقضین معاهده عدم اشاعه تأکید شده است، در حالیکه بزرگترین ناقضین معاهده عدم اشاعه، قدرتهایی هستند که علاوه بر نقض تعهد خود در ماده 6 معاهده برای خلع سلاح هستهای، حتی در اشاعه عمودی و افقی این سلاحها گوی سبقت را از دیگران ربوده و منجمله با کمک به تسلیح رژیم صهیونیستی به سلاحهای هستهای و حمایت از سیاستهای آن رژیم، در اشاعهی واقعی این سلاحها نقش مستقیم و مغایر تعهدات خود بر مبنای ماده 1 معاهده ایفا کرده و منطقهی خاورمیانه و جهان را با تهدیدی جدی روبرو کردهاند و در رأس این دولتها، رژیم زورگو و متجاوز ایالات متحده آمریکا است. " ( از پیام رهبری معظم انقلاب به کنفرانس بین المللی خلع سلاح و عدم اشاعه )