روزی که نفسهای سردشت به شماره افتاد، مدعیان دروغین حقوق بشر پشت پرده این جنایت غیرانسانی بودند.
هفت روز از تابستان سال ۶۶ گذشته بودکه ناگهان نفسهای سردشت به شمارش افتاد. دود سفیدی که کوچک و بزرگ، زن و مرد برایش فرقی نداشت و بر فراز آسمان شهر جولان میداد و نفس تنگ میکرد؛ و حالا بعد از ۳۳ سال صدای سرفههایی که از خانههای نخستین شهر شیمیایی جهان به گوش میرسد یکی از بزرگترین جنایتهای مستکبران تاریخ را برایمان روایت میکند. جنایتی که با حمایت رژیم آمریکا و اروپاییها در سال ۱۳۶۶ انجام شد و به شهادت ۱۱۰ نفر و مجروحیت بیش از ۸ هزار نفر در این شهر کوچک منجر شد.
آه مظلومانه خانوادههای شهدا و صدای سرفههای جانبازان شیمیایی سردشتی فریاد بلندی در برابر مدعیان دروغین حقوق بشر است درحالی که چشم به روی این جنایت آشکار تاریخی بسته اند.
آنطور که وبگاه مؤسسه مطالعات پژوهشهای سیاسی، ذکر کرده است، از شهر ۱۲ هزار نفری سردشت ۸ هزار و ۲۵ نفر مصدوم شدند که این آمار شامل مصدومان خفیف نیز میشد. حداقل ۴ هزار و ۵۰۰ نفر از مصدومان نیاز به درمان داشتند که ۳ هزار نفر آنها در شهر سردشت به صورت سرپایی درمان شده و سپس در روستاهای مجاور مدتی را سپری کردند تا آلودگی شهر کاملا مرتفع گشت.
استفاده از سلاحهای شیمیایی از طرف رژیم بعث در شرایطی صورت گرفت که آن زمان آنها جزو ۱۲۰ کشور امضا کننده پروتکل ژنو در ارتباط با منع استفاده از سلاحهای سمی، خفه کننده و ترکیبات باکتریولوژیک بودند. پروتکلی که در قطعنامه ۲۱۶۱ سازمان ملل متحد دگربار به تصویب رسید و به صراحت استعمال سلاحهای شیمیایی را منع کرد.
شرح جنایت
عصر روز یکشنبه هفتم تیر ماه ۱۳۶۶ چند فروند هواپیمای بعثی بر فراز شهر سردشت حاضر شدند و ۷ بمب خردل را در نقاط مختلف این شهر انداختند. ۲ بمب در بازار شهر و ۲ بمب دیگر در منطقه مسکونی بر زمین افتاد و ۳ بمب دیگر نیز در باغهای مجاور شهر فرود آمدند.
بیمارستان و نقاهتگاه شهر نیز در مسیر جریان هوای آلوده قرار گرفت و برخی از پزشکان و پرستاران پس از چند ساعت به دلیل آلوده شدن، مجبور به ترک آنجا شدند. برق و مخابرات قطع و کلیه فعالیتهای خدماتی شهر فلج شده بود، زیرا اکثر کاکنان محلی مصدوم شده بودند. کادر پزشکی بهداری سپاه با کمک نیروهای محلی توانستند از دو حمام شهر به عنوان دو ایستگاه رفع آلودگی جهت استقرار زنان و مردان استفاده کنند. ماشینهای آتش نشانی نیز مسئولیت تدارک آب حمامهای شهر را عهده دار بودند. سالن ورزشی شهر به عنوان یک نقاهتگاه ۱۵۰ تخته مورد استفاده قرار گرفت. با توجه به ماهیت اثر گاز خردل (برخلاف گاز اعصاب که ناگهان همه بیماران در همان ساعت اول مراجعه میکنند) ساعت ساعت بر تعداد مصدومین افزوده میشد. در نقاهتگاه درمانهای اولیه انجام گرفته و مصدومین پس از پایدارشدن نسبی علائم حیاتی به شهرهای دیگر اعزام میشدند.
آلودگی مواد غذایی، میوه جات، سبزیجات، مزارع و آبها و حتی حیوانات باعث برخی مسمومیتهای گوارشی شده بود. گلههای گاو و گوسفند که تنها سرمایه برخی از خانوادهها محسوب میشد از بین رفته بودند و محصول برخی مزارع آلوده و غیر قابل استفاده بود.
یک روز پس از حادثه، مصدومان بدحال با چندین پرواز از ارومیه و تبریز به تهران منتقل شدند. صحنه بسیار ناراحت کنندهای در فرودگاه تهران وجود داشت که تحمل آن برای خلبانان و خدمه هواپیماهای نظامی نیز دشوار بود. کودکانی در سنین مختلف با چشمان ورم کرده به سختی ناله میکردند و سعی داشتند از مادران خود دور نیفتند. تعداد زیادی از مصدومان بد حال به بیمارستان منتقل شدند. برخی کودکان در حال اغماء بودند.
صدام بعد از جنایت سردشت، با اتکا به آمریکا و اروپا نه تنها به هیچ نهاد و سازمان بین المللی پاسخگو نبود، بلکه در سال پایانی جنگ نیز ۳۴ حمله شیمیایی در مناطق غرب، شمال غرب و جنوب را ثبت کرد، اما سکوت خفتبار سازمان ملل متحد در قبال جنایت سردشت هنوز هم که هنوز است که ۳۳ سال از آن فاجعه میگذرد، لکه ننگ پررنگی را بر کارنامه این سازمان به اصلاح بینالمللی بر جای گذاشته است.
جنایت سردشت و عدم پیگیری های این اقدام ددمنشانه از سوی مراجع بین المللی، کوس رسوایی آن دسته از دولتهایی که در پس شعارهای دفاع از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم خود، صدام را حمایت و دائما او را مجهز میکردند، به صدا درآورد.