در ۱۵ خرداد سه عنصر مهم مردم، رهبر و امام (ره) و انگیزهى مذهبى و روح شهادتطلبى و فداکارى براى خدا ،نطفهى انقلاب را به ثمر نشاند.
۱۵ خرداد را باید مطلع نهضت اسلامی مردم ایران علیه طاغوت زمان، به رهبری حضرت امام خمینی (ره) دانست. این قیام خونین یک نقطه عطف در تاریخ معاصر است که در آن پیوند امام و امت، تجلی باشکوهی یافت و زمینه ساز سلسله حوادثی شد که سرانجام کاخ طواغیت حاکم بر ایران را فروپاشاند.
پس از وقوع فاجعه مدرسه فیضیه بدست عمال رژیم ستمشاهی در دوم فروردین سال ۴۲، مبارزه حضرت امام خمینی (ره) اغلب در قالب صدور اعلامیههای متعدد بود. فرا رسیدن ماه محرم مناسبترین زمان برای افشای جنایات رژیم ستمشاهی و برنامههای ضد اسلامی رژیم پهلوی بود. ساواک که از جایگاه ویژه این ماه اطلاع داشت، پیش از آغاز آن، بسیاری از وعاظ را احضار و آنان را ملزم کرد که در محافل و مجالس سه نکته را رعایت کنند اینکه: علیه شاه سخن نگویند؛ علیه رژیم غاصب صهیونیستی مطلبی نگویند؛ مرتب به مردم نگویند که اسلام در خطر است.
حضرت امام خمینی (ره) در نشستی با مراجع و علمای قم پیشنهاد کردند در روز عاشورا هر یک از آنها برای مردم و عزاداران حسینی سخنرانی کرده و از مظالم و جنایات رژیم پرده بردارند. امام خود نیز علیرغم تهدید رژیم، در ساعت ۴ بعد از ظهر عاشورای ۴۲ که مصادف با ۱۳ خرداد آن سال بود برای ایراد سخنرانی به طرف مدرسه فیضیه رهسپار شدند.
ایشان پس از بیان فجایع دلخراش کربلا، حمله دژخیمان شاه به فیضیه را به واقعه کربلا تشبیه نمودند و آن فاجعه را به تحریک رژیم صهیونیستی دانستند و رژیم شاه را دست نشانده اسرائیل خواندند. امام(ره) همچنین با اشاره به التزام گرفتن ساواک از وعاظ که به شاه و اسرائیل بدگویی نکرده و نگویید اسلام در خطر است اظهار داشتند: «تمام گرفتاریهای و اختلافات ما در همین سه موضوع است … اگر ما نگوییم اسلام در خطر است آیا در معرض خطر نیست؟ اگر ما نگوییم شاه چنین و چنان است آیا این طور نیست؟ اگر ما نگوییم اسراییل برای اسلام و مسلمین خطرناک است آیا خطرناک نیست؟ و اصولاً چه ارتباطی و تناسبی بین شاه و اسرائیل است که سازمان امنیت میگوید از شاه صحبت نکنید، از اسرائیل صحبت نکنید؟ آیا به نظر سازمان امنیت شاه اسرائیلی است؟»
سخنان قاطعانه و افشاگرانه امام، شاه را پیش از پیش نزد مردم تحقیر و رسوا کرد. سه روز پس از این سخنرانی در سحرگاه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دژخیمان رژیم ستمشاهی به خانه امام خمینی (ره) یورش بردند. آنها امام را که سه روز پیش از آن، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه، در سخنان کوبندهای، از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او پرده برداشته بود، دستگیر و دور از چشم مردم، به زندانی در تهران منتقل کردند. دژخیمان رژیم ستمشاهی، حضرت امام(ره) را پس از انتقال به تهران، نخست در سلول انفرادی زندانی و سپس به یک پادگان نظامی که تحت مراقبت کامل بود منتقل کردند.
هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابانهای شهر قم، زیر پای مردان و زنان انقلابی ـ که در اعتراض به رژیم شاه و حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند ـ به لرزه در آمد. این صحنه، در آن روز در تهران و چند شهر دیگر نیز به وجود آمد و بدین ترتیب، مردم ایران با این قیام گسترده، نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پایان دادن به رژیم ستمشاهی هستند.
پس از انتشار خبر دستگیری امام در پانزده خرداد ۱۳۴۲، بسیاری از مردم قم، به منزل ایشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خیابانهای اطراف، لبریز از جمعیّت شد که شعارِ «یا مرگ یا خمینی» را با هیجان شدیدی تکرار میکردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بیانیههایی، خواستار آزادی فوری حضرت امام(ره) شدند. در حدود ساعت ده صبح، با ورود نیروهای مسلح برای تقویت نیروهای شهربانی قم، تیراندازی و رگبار مسلسلها شروع شد و تعداد زیادی از مردم زخمی شده یا به شهادت رسیدند. شدت تیراندازی به حدی بود که امکان انتقال زخمیها و اجساد شهیدان نبود و این کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه یافت.
دژخیمان رژیم پهلوی در روز ۱۵ خرداد ۴۲ در نقاط مرکزی و حساس شهرهای قم و تهران مستقر شدند و به روی تظاهرکنندگان آتش گشودند. تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نیز ادامه یافت و هزاران نفر از مردم کشته و مجروح شدند. فجیعترین حادثه، قتل عام دهقانان کفنپوش ورامینی بود که در پشتیبانی از امام(ره) راهی تهران شده بودند. دژخیمان رژیم ستمشاهی در سر پل باقرآباد با آنها روبرو شده و با سلاحهای سنگین آنها را قتل عام کردند.
در روز پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، علاوه بر تهران و قم، سایر شهرهای کشور نیز صحنه اعتراض مردم به دستگیری حضرت امام(ره) بود؛ در بیشتر شهرها، درگیری، راهپیمایی، برگزاری جلسات و نیز سخنرانی بر ضد رژیم و اعتراض به دستگیری امام(ره) صورت گرفت. در بعضی از شهرها مانند شیراز، تبریز و مشهد، اعتراضها از شدت و گستردگی بیشتری برخوردار بود که در اثر این حوادث، تعداد زیادی کشته، مجروح یا زندانی شدند.
قیام ۱۵ خرداد را باید حرکتی خودجوش و مردمی دانست؛ از این جهت که شرکت افراد در این قیام بدون توجه به نوع شغل، تحصیلات، سن، وابستگی گروهی و هرگونه موقعیت اجتماعی و صرفاً بر اساس یک شعار و یک هدف مشترک بود. هیچ کدام از این گروهها برای پانزده خرداد برنامهریزی خاصی نداشتند بلکه با وجود بستر و زمینههای قبلی آن، و در حمایت از رهبری امام (ره)، این قیام به اوج خود رسید و اغلب شهرهای ایران را فراگرفت. هر چند که این قیام توسط عمال شاه و ساواک، از طریق نظامی و به طور موقت سرکوب شد ولی، دارای نتایج و دستاوردهای مهمی بود که در نهایت منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد.
حضرت امام درباره واقعه ۱۵خرداد فرمودند:در ۱۵ خرداد سه عنصر وجود داشت. یکى عنصر مردم بود، یکى عنصر رهبر و امام (ره) بود و سومى عنصر انگیزهى مذهبى و روح شهادتطلبى و فداکارى براى خدا بود. نطفهى انقلاب ما با این سه عنصر بسته شد».
با این همه، پانزدهم خرداد سال ۴۲ یک مقطع بسیار مهمی است. علت این است که در روز ۱۵ خرداد ۴۲ حادثهای که اتفاق افتاد، پیوند مردم با روحانیت را در این سطح خطرناک و حساس نشان داد. در روز عاشورای آن سال -که روز سیزدهم خرداد بود- امام بزرگوار در مدرسهی فیضیه یک سخنرانی تاریخىِ تعیینکنندهای کردند. بعد که امام را دستگیر کردند، در روز پانزده خرداد عمدتاً در تهران، همچنین در قم و در بعضی از شهرهای دیگر، یک موج حرکت عظیم مردمی به راه افتاد و رژیم طاغوت با همهی وجود، با ارتش خود، با پلیس خود، با دستگاههای امنیتی خود، دست به سرکوب این حرکت مردمی زد.
وقتی مردم وارد میدان میشوند و پشتوانهی یک نهضت، احساسات مردم، اندیشهی مردم و حضور مردم میشود، آن نهضت قابل ادامه است و پیروزی برای آن نهضت رقم میخورد؛ حادثهی پانزده خرداد این مطلب را نشان داد؛ نشان داد که مردم پشت سر روحانیتند. با دستگیری امام بزرگوار آنچنان قیامتی در تهران و در برخی از شهرستانهای دیگر به راه افتاد که دستگاه را وارد میدان کرد و سرکوب وحشیانهای کردند؛ تعداد نامعلومی - بسیار زیاد - از مردم کشته شدند؛ خیابانهای تهران با خون بندگان خدا و مؤمنان و جوانان سلحشور این ملت، رنگین شد. در پانزده خرداد، چهرهی خشن دیکتاتور، چهرهی بیرحم رژیم طاغوت، کاملاً خود را نشان داد.
اما نکتهی دیگری که در قضیهی پانزده خرداد وجود داشت - که جوانهای ما، مردم عزیز ما باید به این نکات توجه کنند؛ اینها مهم است - این بود که در مقابل این کشتار بیرحمانهای که در تهران و برخی نقاط دیگر به وجود آمد، هیچ نهادی از نهادهای دنیا، از این سازمانهای بهاصطلاح حقوق بشر، زبان به اعتراض نگشودند؛ هیچ کس اعتراض نکرد.
اما امام به پشتوانهی این مردم، تنها ماند در میدان؛ اما به معنای حقیقی کلمه، یک رهبر آسمانی و معنوىِ قاطع و مصمم را در چهرهی خود به همهی مردم و به تاریخ نشان داد.