دبیر ستاد حقوق بشر در همایشی که به مناسبت فرارسیدن روز جهانی حقوق بشر به ابتکار سازمان های غیر دولتی فعال در این زمینه در محل مرکز مطالعات وزارت امورخارجه برگزار شد سخنرانی کرد که متن کامل آن به شرح ذیل است.
متن کامل سخنرانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه در همایش "حقوق بشر در جهان معاصر"
بسم الله الرحمن الرحیم
تشکر می کنم از عزیزانی که این تشکل را سازمان دادند و فرصتی پیدا شد که ما درباره یکی از مسائل جهانی و بین المللی باهم گفتگو داشته باشیم و شعار مبارزه با تبعیض که شعار مهمی است ،تقارنش با قیام عاشورا و یادمان قیام اباعبدالله الحسین علیه السلام که اقدامی سرتاسر برای مبارزه با ظلم و تبعیض و احقاق حق بود ، باعث تقویت و تعهد بیشتر ما به آن قیام می شود.
البته مساله حقوق بشر موضوعی است که ادبیات وسیع و سازماندهی گسترده و محورهای اقدام متنوعی در سطح جهانی دارد. شاید بد نباشد که مقداری از سابقه حقوق بشر را برای شما بازگو کنم. شاید ازحدود شصت سال پیش که منشور به عنوان اولین سند حقوق بشر منتشر شد دو جریان مختلف در صحنه بین المللی رکورد دارند. یکی جریان روشنفکری دنیای لییبرال غرب است که از میزان خشونتی که در جنگ های اول و دوم اعمال شده بود به شدت به تنگ امده بودند و نگران بودند که این سیکل خشونت که از جنگ اول به دوم دو برابر و بلکه بیشتر شده در ادامه با ظهور نظام های فاشیستی در خود غرب تکرار گردد. دغدغه روشنفکری این بود که آنها می خواستند به هر نحو شده از این دور باطل خارج شوند.
جریان دیگری که با این دغدغه همراه شد ظهور کشورهای غربی فاتح بعد از جنگ بودند که فکر کردند بهترین سازمان دهی برای دنیا این است که برای دنیا صاحبی تاسیس نمایند تا صلح را برای دنیا تنظیم کند، فکر می کردند این نظم مانع از بروز جنگ های آینده می شود.
این دو جریان به هم دست دادند و بحث حقوق بشر به عنوان یک روند بین المللی، مکانیزم بین المللی و فرهنگ بین المللی متولد شد. البته من می توانم بگویم در مرکز این تحرک، خوشبینانه و به نحو مثبت اگرنگاه کنیم در موضع حقوق بشر یک موضوع مشکوک هم هست اما من آن را مطرح نمی کنم. من معتقدم که ذاتا موضوع حقوق بشر یک امر کاملا مثبتی است و بسیار با ارزش است و لازم نیست به شکل مشکوک به آن نگاه کنیم و هستند ملت هایی که با عینک شک به این مسأله می نگرند وصد البته که حق هم دارند!
در مرکز این توجه مثبت به امر حقوق بشر یک اعتقاد وجود دارد. یک دورنمایی از وضعیت خوب وجود دارد که محور آن "کرامت جهانی انسان" است. یعنی انسان این گونه تصور کند در دنیایی که خانه ماست و کوچک نیست زمین است و اقلا منظومه شمسی است. مثل یک کشتی که همه در آن سوار هستیم و با هم حرکت می کنیم و اثر این دورنما این است که در این خانه هر انسانی حداقلی از کرامت را فارغ از رنگ پوست و نژاد و زبان داشته باشد. به خاطر اینکه اسمش محمد وعبدالله است او را از ایکس ری رد نکنند به خاطر اینکه چون ایرانی است در فیزیک هسته ای کار نکند و اگر کرد او را بکشند، به خاطر اینکه مسلمان است.آقای شیراک فکر نکند برای لائیسیته خطرناک است.
به هر صورت چنین دورنمایی یعنی کرامت جهانی انسان بسیار جالب است و به انسان غرور می دهد، انرژی می دهدتا اینکه انسان احساس کند شهروند جهانی است کل کره زمین و منظومه شمسی هرکجا برود به او احترام می گذارند. این موتور محرک حقوق بشر است که ما باید بتوانیم آن را زنده نگاه داریم و آن را تحقق بخشیم.
عنوانی که اینجا داریم خیلی جالب است. باید بدانیم این سازمان دهی که بوجود آمده چگونه است. باید یک تصویر دقیقی از این داشته باشیم تا مشی خود را تعیین کنیم باید تصویر واقع بینانه از موضوع داشته باشیم و سپس وصف خودمان و استراتژی خودمان را روشن کنیم .
اولین نکته این است که مدخل جمهوری اسلامی به حقوق بشر کاملا مثبت است. یعنی کرامت جهانی انسان مدخل ورودی ما به حقوق بشر است. منتهی این مدخل مانع از آن نیست که ما تصویر واقع بینانه از ظرفیت خود نداشته باشیم. برای اینکه این تصویر واقعبینانه را تا حد ممکن بتصویر بکشیم من به چند نکته محوری که حدود وضعیت را روشن می کنند اشاره می کنم.
نکته اول: یک اشکال نظری است . متون اولیه حقوق بشر برای اولین بار توسط روشنفکران، حقوقدانان و اندیشمندان و سیاستمداران نسبتا" باسوادغربی پدید آمده است. عمده سیاستمداران غربی موجودات بی سوادی هستند. مثلا جان میجر که نخست وزیر شده بود اغلاط دیکته ای زیادی داشت. اما خوبی سیاستمداران غربی این است که از ادم های باسواد استفاده می کنند. ریگان هم دست کمی از او نداشت. بوش پسر که در کم سوادی یک فاجعه بود . اما این متون زاده دست آنها نیست. در نظام ایران خواجه نصیر ها را داریم که نشان می دهد که در ایران فرق می کند. لذا این حقوق بشری که نوشته شده براساس عقلانیت سکولار نوشته شده و در ان زمان بخش عظیمی از دنیا در خواب بودند و اسلام هم در خواب بود. هندی ها خواب بودند و این اولین توهین به انسان است. وقتی احساس کند که به او بگویند حرف خودت را کنار بگذار و حرف ما را گوش کند. این بزرگترین اشکالی است که در این متون وجود دارد. بهترین مدل فکر کردن که مورد توصیه عملی متون فعلی می باشد،مدل سکولار است .این اثرات بدی دارد چون جهان شمولی که ما دنبالش هستیم باید از همین کرامت جهانی انسانی بیرون بیاید، غیر از این باشد می شود جهانگشایی تفکر سکولار و لیبرال غرب؛ما در برابر این امر موضع روشنی داریم . ما مخالف این جهانگشایی لیبرالیسم در عالم نظری هستیم و فکر میکنیم باید برای عقلانیت اسلامی جایی مساوی و بدون تبعیض بگذاریم. ممکن است جایی حاشیه ای به ما بدهند و گوشه ای را هم به ما بدهند اما این تبعیض است حق ما این است که دوش به دوش تفکر سکولار لیبرال غرب حضور داشته باشیم. من می گویم ریشه های تبعیض را از اول خشک کنیم. کاری که وزارت خارجه ما چند سال پیش شروع کرد در قاموس حقوق بشر و تنوع فرهنگی کار درستی است. ما نباید دنیایی که در آن دنبال کرامت هستیم ادم ها را از محتوای خود خالی کنیم و بگوییم مجسمه ات خیلی خوب است. من به عنوان یک مسلمان باید مورد احترام قرار بگیرم . نه اینکه اول غربی بشوم بعد مورد احترام قرار بگیرم. میدان حقوق بشر میدانی است که هم دولتی ها باید در آن فعال باشند و هم (NGO) سازمان های مردم نهاد در آن فعال باشند و این جای خوشوقتی است که تعداد این سمن ها روز به روز درحال افزایش است. میدان حقوق بشر اینقدر وسیع است که نشان می دهد طیف گسترده ای می توانند در آن فعال باشند. ما البته اسنادی که امضا کرده ایم پای عهدمان هستیم حتی اگر آن را قبول نداشته باشیم. این یک مصلحت بزرگ است که در همه جای دنیا باید رویه باشد.
تفسیر این سندها دلیلی ندارد که با گرایش خاصی انجام شود. جاهایی که اسناد تفسیر لازم دارد ما براساس قوانین خود با حفظ امانت و وفاداری به متن اسناد براساس قوانین خود اقدام می کنیم. ما تعهدمان به یک متن و سند این نیست که اگر ان سند امکان انواع تفسیرها را داشت ما حتما به یک تفسیرخاص بسنده کنیم. نمونه صریح مصداق شکنجه می باشد. غرب معتقد است که اگر کسی را شلاق بزنید مصداق شکنجه است و هرگونه مجازات بدنی یک نمونه از شکنجه است. اما معتقدیم اینطور نیست. ما شکنجه را رد می کنیم چون مجازات نیست از لحاظ دیگر اینگونه نیست که زندان همیشه انسانی ترین مجازات است. یعنی اگر قرار باشد کسی ده ضربه شلاق بخورد در نهان و شش ماه زندان نرود این خیلی انسانی تر است تا اینکه زندان برود و همه بفهمند و در کنار آن صد ها ایراد دیگر برای آن پدید بیاید. در قوانین جزایی ما کاملا" شفاف شکنجه رد شده ما تعهدهای بین المللی را قبول داریم اما مصداقش باید با تفسیر خودمان باشد.
نکته دوم: لازم است ما دیدمان را درباره حقوق بشر در دنیای معاصر روشن کنیم، صریح می گویم : حقوق بشر جاده صاف کن سلطه غرب نیست،غربی ها دارند به شدت از ان استفاده می کنند و این ضربه زدن به حقوق بشر است. در مقابل این رفتار بد و مضر به مساله حقوق بشر بسیاری منفعل هستند و به نحوی به کار گرفته می شوند. حقوق بشر نمی تواند وسیله سلطه طلبی باشد و این در زمینه های مختلفی امروزه دارد تجربه می شود. از جوسازی ها گرفته تا مکانیزم های مختلف پایش و حوزه های دیگر.
نکته سوم :که باید در نظر داشته باشیم برای توجه به حقوق بشر، گذشته از موضوع سلطه طلبی که یک گروهی دنبال سلطه هستند ومکانیزم ها را در جهت منافع خود به کار می گیرند، تخلف دیگری در صحنه بین المللی دیده می شود که ان دخالت در امور داخلی و حکومتی سایر کشورهای جهان به بهانه حقوق بشر است. یعنی جوری فعالیت حقوق بشری کنیم که مرادف باشد با حرکت براندازی واین یعنی ساپوتاژ. ما باید این مساله را پاک کنیم و نباید اجازه بدهیم که این اتفاق بیافتد. واین کاری است که دنیای غرب متاسفانه دارد به ان دامن می زند. نباید در ذهن ملت ایران وملت های مسلمان اینگونه باشد که تا گفتند حقوق بشر یعنی اینکه می خواهند سیاست های خودشان را به ما حقنه کنند. من می گویم این مصیبتی است برای حقوق بشر و این مساله دخالت مربوط به ایران هم نیست وهمه جای دنیا این مساله ساپوتاژ دارد رسم می شود، غربی ها هرجا که دوست داشته باشند دخالت کنند یک حساب حقوق بشری باز میکنند. در ایران ما نمونه های زیادی داریم، همین جریان جایزه دادن هرکسی که به نظام و رهبری فحش بدهد به او جایزه می دهند یا نوبل می دهند و یا کوچکترش را. برخی از این هایی که جایزه گرفته اند درست مثل سخنگوی رسمی آمریکا و انگلیس سخنرانی می کنند و شان خود را در حد یک کارمند دون پایه پایین اورده اند. اگر این ها حتی زن هم باشند دنیا باید بداند که این ها حرف زن های ایران را نمی زنند. زن ایرانی زن مسلمان زن متعهد دانشمند قوی ومقاوم در برابر سلطه است. نه اینکه بلند گوی دیگران باشد واین مساله یک نقطه بسیار بد درمساله حقوق بشر است. در این قسمت شاید چینی ها هم انتقادکنند ولی ما در این رابطه مربوط به خودمان صحبت می کنیم . تصویر زن ایرانی هیچکدام از حرفهایی که این ها می گویند نیست. متاسفانه برخی از سیاستمدارانی که تازه به مسئولیت می رسند یک اشتباهی دارند در محاسبات و این ظلمی است که ما مفهوم تلاش برای حقوق بشر را با براندازی یکی کنیم. در جریان انتخابات سال گذشته که ادبیات ضد ایرانی زیادی در اسناد حقوق بشر تولید کرده با همین مورد مواجه بودیم. به هر صورت ما انتخاباتی داشتیم آن هم در در کشوری که تنها دموکراسی خاورمیانه است ، شما گشتی در کشورهای منطقه بزنید ببینید افراد در کجا با رای مردم به حکومت می رسند. ایران کشوری است که آقای هاشمی از نردبان قدرت با اراده مردم بالارفت و با اراده مردم پایین امد ودوباره خواست بالا برود نتوانست. این جا همان کشوری است که آقای خاتمی با اقای ناطق با هم رقابت کردند همه ما ازآقای ناطق دفاع کردیم ولی مردم به اقای خاتمی رای دادند وایشان رئیس جمهور شد وهمزمان در ترکیه اربکان رئیس جمهور شد و دو سال بعد اربکان را تانک های ارتش در آنکارا ، با کودتا از قدرت کنار گذاشتند. سی سال است که ما این نظام دموکراسی را براساس عقلانیت اسلامی می گردانیم. هیچ نظامی هم در دنیا کامل نیست. آقای خاتمی دوره اول را تمام کرد و دوره دوم باز ما کشتی گرفتیم که رئیس جمهور نشود اما باز هم رای اورد ودوره دوم ریاست جمهوریش را نیز تمام کرد بعد از ان رقابت شد میان برادر من دکترعلی لاریجانی با اقای احمدی نژاد ، اقای احمدی نژاد رای آورد وباز دور دوم هم رای اورد. این سیستم افتخارآمیز است .در کشوری که افراد با کودتا یا کشتن شاه قبلی به حکومت می رسیدند وآن قدر برسر قدرت بودند که یا به شکل بیولوزیک از این دنیا بروند یا اینکه یکی آنها را بکشد. خوب سی سال است که ما یک نظام دموکراسی داریم واین نظام بر اساس عقلانیت اسلامی ما می چرخد.هیچ نظامی در دنیا کامل نیست این مساله به طور کامل روشن است .درچنین روندی با چه وسعتی امریکا دخالت کرد انگلیس دخالت کرد. وقیحانه این ها از یک طرف از انتخابات دفاع کردند. این کار خیلی وقیحی بود از ان بالاتر وقتی معلوم شد یک نوع کودتای انتخاباتی درجریان سیاسی طراحی شده که یک کودتای مفتضح که در واقع لنگه یک نفاق دیگر بود با تمام قوا از آن پشتیبانی کردندوهرکسی که در این کار غیرقانونی و جنایت علیه ملت شرکت کرد به اسم سبز واز این حرفها ، همه امده اند زیر چتر حقوق بشر. چرا باید حقوق بشربا براندازی وکودتا تعریف شود چرا ما مسلمانان پایبند به دین ونظام اسلامی هیچ وقت در این چرخه حقوق بشر به حساب نمی اییم. من فکر می کنم این یک ظلم بزرگی به مساله حقوق بشر است ، من مدعی نیستم که تخلفی در کشورما صورت نمی گیرد. چنین ادعایی از طرف هر شخصی در هر کشوری صورت بگیرد بسیار احمقانه است من می گویم ملت ما باید حق داشته باشد درکنار تجربه غربی یک نظام مدنی و سیاسی براساس عقلانیت اسلامی بسازد. انها سیصد سال طول کشید که نظامشان به این نقطه برسد شاید هم بیشتر من تاریخ امریکا را مبنا قرار دادم. نظام ما سی ساله است و راه طولانی تری برای توسعه دارد. این حق را ملت ما دارد و این حق را کشورهای غربی ندارند که برای ما تصمیم گیری کنند اگر کار شما درست باشد پس حق ما است که در انتخابات شما دخالت کنیم واز کسانی که باعث قتل شدند در این کشور به اسم مدافعان حقوق بشر از آنها حمایت کنیم . نمی دانم که حرفهای ویکی لیکس درست است یا نه پول به انها بدهیم یا ندهیم . چیزهای مختلفی از این حرفها.
وکلا هم همینطور است. مثل اطبا مهندسین خیلی مورد احترام بوده و هستند. اما حرفه وکالت خودش تعریف دارد. هرکسی که وکیل می شود باید مرتب در کریدورهای دادگاه رفت و آمد کند و حقوق موکلش را دنبال کند نه اینکه از این پایتخت برود به ان پایتخت واز این فرودگاه به فرودگاه دیگر مصاحبه مطبوعاتی کند . من در غرب یک نمونه از این نوع وکالت ندیده ام. این یک تخلف است . همین ادم هایی که از موقعیت خود سوء استفاده میکنند دم از حقوق بشر می زنند. این خیلی بد است و از نکات اسیب پذیر است. از عنوان وکالت نباید سوء استفاده کنیم. البته من نمی گویم که وکیل را باید به خاطر کار وکالتش تحت فشار قرار داد اصلا" وکیل کارش دفاع از موکلش است ، موکلش می تواند یکی از جانی ترین آدم ها باشد حق دارد وکیل بگیرد ، حرف من این است که از عنوان وکالت سوء استفاده نکنیم وبعد به عنوان مدافع حقوق بشر آنها را جا نزنیم . این اقدامی است که حقوق بشر را با مفهوم براندازی مترادف کرده است.
نکته چهارم: دفاع ازتروریسم در لوای حمایت از حقوق بشراست. این خیلی غم انگیز است که ما می بینیم در متون حقوق بشری دربیانیه هایی که صادر می شود کاور بسیار روشنی برای دفاع از تروریسم وجود دارد و ما نباید خود را به نفهمی بزنیم. مثلا" تروریست هایی مانند پژاک که افراد زیادی را ترورکرده اند وقتی دستگیر می شوند و مجازات می شوند هوچی گری می کنند که ما با قوم کرد مخالفیم و با آنها مبارزه می کنیم، اینطور نیست.ربطی به قومیت ندارد الان معاون اول رئیس جمهور کرد است حالا این قوم کرد. صحبت سر این است که حقوق بشر و حقوق اقلیت ها چرا باید پوششی بشود که ما از تروریسم دفاع کنیم. غربی ها خودشان سینه چاک میکنند که در جنگ با ترور هستیم گرچه با این اسم هزاران خانواده را در سرتاسر دنیا کشته و ترور کرده اند. من در مصاحبه با شبکه امریکایی درباره خشونت گفتم ما نمی فهمیم غربی ها به چه چیز خشونت می گویند. اگر یک توله سگ در خیابان زیر ماشین برود پلیس واتش نشانی وخانم ها خیلی اه و ناله می کنند اما در عین حال همین مردم دولتی را تحمل می کنند که هزاران کودک را می کشد. واندازه یک پای توله سگ هم برای کودکان افغان وعراقی ها ارزش قائل نیستند یعنی حقیقتا مفهوم خشونت در غرب مفهوم مسخ شده ای است.
گروهی مثل ریگی که اصلا خود غربی ها فیلم های تبلیغاتی ریگی را در کشتن افراد نمی توانستند نشان دهند ،با این جنایت های اشکار اگر دستیگر شوند و اعدام شوند می گویند چرا شما انها را اعدام کردید؟ می گویند قوم بلوچ را شما کشتید ما این نوع دفاع از تروریسم را خوب می فهمیم .منافقین همینطور هزاران نفر را این ها ترور کرده اند. به نظر من منافقین عناصری بودند که با سازماندهی عناصرغرب وبا پوشش تبلیغاتی آنها ترورهای زیادی واز جمله ترورهای اخیر در ایران را مرتکب شدند. این ها بهترین دسترسی ها را در غرب دارند. این خیلی فضاحت است که این تروریست ها کریه ترین چهره های خشونت بار خودشان را به اسم حقوق بشر جا می زنند. این حقوق بشر عجب گرفتاری شده واقعا" .رئیس پژاک که یک تروریست آدمکش جنایتکار است بیش از سی نفر را ترور کرده وخودش مسئولیت این ترورها را قبول کرده، رسما از طرف دولت فخیمه آلمان حمایت می شود و به آن شهروندی می دهند البته ما نگران نیستیم از اینکه هرچه آدمکش است برود انجا وشهروند آنجا بشود.، شاید آن سیستم بیشتر طرفدار این طور آدم ها است ، اما تعهد بین المللی هم وجود دارد. پس یکی از شرایط بد حقوق بشری آلودگی متون آلودگی فعالیت ها ومواضع حقوق بشری با حمایت از تروریسم است.
نکته پنجم: اسلام ستیزی به نام حقوق بشر در جریان است.این غیر از تحقیرسایر فرهنگ ها است آن سرجای خودش است. اسلام ستیزی امروز عنوان حقوق بشری یافته است. امروز اگر کسی به پیامبرگرامی اسلام توهین کند به او جایزه می دهند که آزادی بیان را ترویج کرده است. به عنوان مثال رفتاری که در دانمارک با مسلمانان می شود بسیار توهین امیز است به گونه ای که حتی تفتیش عقاید در قرون وسطی هم اینگونه نبود. در موزه ای در اسپانیا که تفتیش عقاید را به نمایش گذاشته نشان می دهد که مسلمانها چطور هفتاد ودو ساعت در فضای باز نگه داشته می شدند تا ببینند که چه جوری طهارت می گیرند که اگر مسلمان بودند آنها را می کشتند ، خوب این هم شبیه همان رفتار است البته به صورت مدرن. اسلام ستیزی نمی تواند محور طرفداری از حقوق بشر باشد واین در مورد کسانی است.
من مطالب را در چند محور جمع بندی می کنم.
- 1- ما این پایه نظری را که حقوق بشر دنبال یک دورنمای بسیار مهم و مقدسی است و آن "تضمین جهانی کرامت انسان" است پایه مهمی برای فعالیت های نظری و عملی حقوق بشری در جمهوری اسلامی می دانیم و آن را راهنما می دانیم.
- 2- استراتژی جمهوری اسلامی فعال بودن در این زمینه است. حقوق بشر متن نهایی و تمام شده نیست. ما باید در این متون مشارکت داشته باشیم. در اسناد اینده باید عقلانیت اسلامی حضور داشته باشد. در فعالیت های بین المللی در حقوق بشری ما حضور فعال خواهیم داشت. سازمان ملل خانه ما است حتی اگر غربی ها علیه ما قطعنامه ویا بیانیه ای صادر کنند ان جا خانه ما است وما نهایت فعالیت را خواهیم داشت که همه تجربه کرامت جهانی انسان را در همین جمع داشته باشیم.
- 3- مساله پشتیبانی ما از فعالیت های حقوق بشری پشتیبانی حقوقی و قانونی است ستاد وظیفه خود می داند که نهادهای مردمی که دوست دارند در این زمینه کار کنند را پشتیبانی کند. حوزه حقوق بشر حوزه بسیار وسیع ،جالب ومتنوعی است وشاید به تدریج باید گوشه های مختلفش را در سازمان های مردم نهاد داشته باشد وما در این زمینه کمک های لازم را تا جایی که بتوانیم در اختیار این سازمان ها ونهادها قرار می دهیم.
در پایان من از ابتکار شما وبانیان این برنامه تشکرمی کنم .
والسلام علیکم و رحمه الله