رئیس مرکز گفتگوی ادیان وتمدن ها در همایش بررسی حقوق بشر درجهان معاصر، حقوق بشر را ابزاری در دست دولت های قدرتمند دانست که از آن به نفع خود بهره می برند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد حقوق بشر ، "محمد حسین مظفری" درخصوص آسیب ها وآفت ها در نظام بین المللی حقوق بشر، در جمع خبرنگاران و فعالان حقوق بشر واساتید دانشگاهی سخنرانی کرد که متن این سخنرانی را در ذیل می خواینم.
خوشبختانه سخنرانی جناب آقای دکترلاریجانی تا حدودی مسائلی را مطرح کرد که زمینه را برای بحث من فراهم ساخته است. من به عنوان کسی که چند سالی است در این زمینه فعالیت می کند، ارزیابی های را از آسیبها وافت های نظام بین المللی حقوق بشر بیان می کنم.
منظور من از اسیب ها وافت ها ی نظام بین المللی حقوق بشر، آسیب هایی است که نظام بین المللی حقوق بشر ازناحیه دولت ها وقدرت ها می بیند ومعمولا قدرت های سلطه گر ودولت ها از این مکانیسم استفاده ابزاری می کنند ودرجهت منافع خودشان به کارمی گیرند.
چند نکته به نظر من مهم است یکی بحث مصادره حقوق بشر توسط قدرت ها ، دوم نحوه برخورد دولت ها وقدرت ها با حقوق بشر وسوم کاربست ابزاری حقوق بشر.
منظور من از افت ها ی حقوق بشر، مبتلا بودن خود نظام بین المللی حقوق بشر به این افت ها است ویا اینکه در قید زمان به ان مبتلا شده واز ناحیه خود سیستم این افتها به نظام وارد شده وبه عدم کارایی ویا ناکارامدی این نظام منجر گردیده است که این ناکارامدی ها عبارتند از:
بحث توسعه وتورم بیش ازاندازه اسناد حقوق بشری
بحث بروکراسی در نظام حقوق بین المللی
بحث نسیان وفراموشی
بحث ساده کردن مساله حقوق بشر
نظام بین الملی حقوق بشر گرفتار آسیب هایی است که در این جا با عنوان یک مثال این مساله را توضیح می دهم . حاکمی بوده که این حاکم به میل خودش وبدون هیچ قانونی ، فرمان صادر می کرد وبه هیچ قانونی پای بند نبود، اما عاقلان درصدد برمی ایند که حاکم را کنترل کنند واین حاکم را قانونمند کنند وبا تلاش عقلا این قانون وضع می شود، اما زمانی هم که قانون وضع می کند بیش از اندازه قانون وضع می کرد ویا اگر به نفعش نبود قانون جدید با تبصره ویا تفسیر جدید را مطرح می کرد که با امیال خودش هماهنگ باشد اما قانون صریح را چون نمی توانست تغییر دهد به شکل تبعیض آمیز اجرا می کرد.
نظام بین المللی حقوق بشر نیز با چنین وضعیتی روبه رواست با حاکمانی که قوانین را با تفسیرهای خود اجرا می کنند.اگر بخواهیم به مساله شکل گیری حقوق بشر بپردازیم ، بعد از جنگ جهانی دوم ودر سال 1945 مساله حقوق بشر مطرح شد. که در این زمینه 2 اجلاس در ابتدا در سانفرانسیسکو برگزار شد که در اجلاس اول انگلستان، آمریکا وشوروی حضور داشتند ودر اجلاس دوم چین هم به این اجلاس دعوت شد. در اجلاس بعدی سانفرانسیسکو که سایر ملل نیز گرد هم آمدند ، کشورهای آمریکای لاتین خواستند که منشور حقوق بشرمتضمن دو سند باشد یکی سند حقوق وتکلیف ملت ها و دیگری حقوق ضروری بشر.
وقتی که این ایده از جانب کشورهای کوچک مثل پاناما وکوبا مطرح شد ، نمایندگان شوروی وبه خصوص استالین به این خواسته اعتراض کردند وان را نمی پذیرفتند، اما چرچیل یک عبارت از شکسپیر را مطرح می کند ومی گوید "عقاب باید اجازه دهد که پرندگان کوچک هم آواز سر دهند وباکی نداشته باشد چه می خواهند" این عبارت نشان می دهد که قدرت ها می دانستند که نمی شود قانون نداشت باید قانون وضع بشود اما مصادره در جهت امیال خودشان باشد . به هر حال این ایده دنبال شد و رئیس جمهور وقت آمریکا گفت :منشور سازمان ملل متضمن اعلامیه حقوق بشر نیست اما می توان مکانیسمی را به عنوان کمیسیون حقوق بشر مطرح کرد ، اما کشورهای دیگر اصرار بر تصویب منشور سازمان ملل داشتندو بنابراین دولت های قدرتمند پیش نویسی را ارائه کردند که 3 کارگروه داشت واز سوی "لینا روزولت "نماینده آمریکا در سازمان ملل مطرح شد و آن پیش نویس کمیسیون حقوق بشر بود که شامل:
کارگروهی برای تدوین اعلامیه جهانی
کارگروهی برای تصویب میثاق حقوق بشر
کارگروهی برای تدوین مکانیسم های اجرایی حقوق بشر
همانطور که می دانید از بین این کارگروه ها فقط یک کارگروه موفق شد اعلامیه حقوق بشر را به تصویب برساند ودرهمان روزی که اعلامیه به تصویب رسید مجمع سازمان ملل اعلام کرد که باید میثاق حقوق بشر نیز تبدیل به سندی الزام آور شود وتمام کشورهای قدرتمند با آن موافقت کردند ، اما پس از آن اولین کشورهایی که شکست بر ردای حقوق بشر وارد کردند همان کشورهای قدرتمند بودند که با اعلامیه جهانی حقوق بشر مخالفت کردند وکشورهای سوسیالیستی ،عربستان وآفریقای جنوبی رای ممتنع به این اعلامیه دادند و هندوراس ویمن نیزازغائبین جلسه بودند.
خوب طبیعی بود که کشورهای غربی در روند تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر خلل وارد کنند و این اعلامیه را که متضمن حقوق اجتماعی وسیاسی بود،را نپذیرند ونوعی انشقاق ایجاد کنند در اعلامیه حقوق بشر، وبعد از آن هم که کنوانسیون ومیثاق را مطرح کردند شرط می گذاشتند که اگر به میل وخواسته های آنها نباشد این اسناد را امضاء نخواهند کرد.
در نهایت 2 سند میثاق تصویب شد که تازه پس از اینکه کشورهای قدرتمند آنها را تصویب کردند به بند های این اسناد عمل نمی کردند وهنوز هم عمل نمی کنند وتفسیر های خودرا به کار می گیرند وبه گونه ای ویرانگراعلام می کنند که حتما باید در این اسناد حق این کشورها رعایت شود .