با توجه به حضور مجدد نومحافظه کاران در کنگره آمریکا و و اعلام مواضع جنگ طلبانه آنان بخصوص در مورد ایران،لازم است پرونده واقعه یازده سپتامبر که سرآغاز ایجاد مفاهیم جنگ طلبانه در ادبیات بین المللی بوده،دوباره بازگشائی شده و با تدابیر لازم و در یک اقدام راهبردی،ابهامات موجود در این پرونده مورد بررسی قرار گرفته و افکار عمومی در داخل و خارج نسبت به ابعاد پنهان این موضوع روشن گردد.
برای ورود در بحث در اولین گام، دلایل دخالت عوامل آمریکا در این واقعه مطرح می گردد.
اخبار منتشره در روز 11 سپتامبر 2001 حاکی از آن بود که در یک حادثه تروریستی مراکز تجاری، نظامی وسیاسی آمریکا به دنبال انفجارهای پی در پی در دود و غبار مهیبی فرو رفت. در این حادثه دوهواپیمای مسافربری، به برج های مرکز تجارت جهانی کوبیده شدند وهواپیمای دیگری به ساختمان پنتاگون اصابت کرد. یک هواپیما نیز، پیش از اصابت به هدف به دلایل نامعلومی درمسیر خود سقوط کرد. ساعاتی پس از عملیات، رئیس جمهوری آمریکا وقایع مزبور را یک فاجعه ملی برای آمریکا خواند واعلام نمود که این یک جنگ علیه آمریکا است. پس از این واقعه ، هیاُت حاکمه و وسایل ارتباط جمعی ایالات متحده به طرز ماهرانه ای فرایند اطلاع رسانی پیرامون آن را به دلخواه خود هدایت کردند. با وجود این وبه رغم اعمال سانسورشدید در رسانه ها، نظرات اعتراضی و ابهامات زیادی ازسوی نخبگان ونظریه پردازان برجسته آمریکایی وغیرآمریکایی پیرامون اصل واقعة 11 سپتامبر و وقایع پس از آن بیان گردید.
نگاهی به این ابهامات راه را برای ورود در بررسی این حادثه توسط یک گروه حقیقت یاب مردمی هموار می سازد:
پس از آن که دو برج تجارت جهانی به صورتی که هیچ کس پیش بینی نمی کرد فرو ریخت، تحقیقات رسمی کاملی درمورد حادثه وشرایط وچگونگی آن انجام نگرفت بلکه همان گزارش رسمی درمورد دو هواپیما مورد استناد قرار گرفت، و تنها براسامی متهمان بی آنکه درمورد وجود خارجی این اشخاص یا دست داشتن آنها در حادثه تحقیقی شود، تاکید گردید.
بعد از حادثه پلیس فدرال (اف. بی. آی) فورا عملیات تخریب سریع دیگر ساختمان های آسیب دیده وجمع آوری کامل آوارها را آغاز کرد.در این عملیات هرچیزی که دراین محل یافت شد دراختیار پلیس فدرال (اف. بی. آی) قرار گرفت و جزو اسرار دفاع ملی اعلام شد که این شتاب در جمع آوارها وبستن پرونده حادثه، مسئولان دستگاه آتش نشانی نیویورک را خوش نیامد.آنان چون گفته دولتمردان کاخ سفید را قانع کننده نمی دانستند ، اعلام کردند که سوخت دو هواپیمای مذکور برای ذوب کردن اسکلت آهنی دو برج،درآن مدت کوتاه کافی نیست واین کار از نظر عملی محال است. مگر این که دو برج از مقوا ساخته شده باشد.به همین دلیل مسئولان اتش نشانی خواستار اجرای تحقیق برای روشن شدن حقایق و این که آیا انفجاری در پایه های دو برج رخ داده یا خیر شدند، اما مقام های فدرالی با این پیشنهاد وطرح موافقت نکردند.دراین جا یک معمای دیگر وجود دارد، چون تنها با مواد منفجره است که ساختمان های بلند را تخریب می کنند، درحالی که هیج تصویر یا سندی در دست نیست که نشان دهد چه اتفاقی درپایه های دو برج پس از فروپاشی آنها رخ داده است.؛
-از نظر متخصصان علوم هوانوردی محال است هواپیمایی مسافری همانند آنهایی که درحمله به مرکز تجارت جهانی مورد استفاده قرار گرفتند، بتوانند به این دقت اهداف مورد نظرشان را بدون وجود رادارهای از پیش تعیین شده در داخل دوبرج، مورد حمله قرار دهند.
درباره نوشته هائی به زبان عربی درمورد چگونگی یادگیری خلبانی و هدایت هواپیما نیز کارشناسان می گویند اصطلاحات هواپیمایی هیچ وقت به زبان عربی نوشته نشده و تماما به زبان انگلیسی است.
درمورد حمله به پنتاگون دولت آمریکا ادعا کرد که این عملیات به وسیله برخورد یک فروند هواپیما از نوع بویینگ 757 به طبقه اول یا دوم ساختمان پنتاگون انجام گرفت در حالی که هواپیمای مذکور چنان درسطح پایینی پرواز می کرد که با چمن های کاشته شده دراطراف پنتاگون تماس داشته است. وقتی از کارشناسان هواپیماهای جنگی دراین مورد سوال شد آنها تاکید کردند که انجام چنین کاری از سوی یک هواپیمای غیرنظامی از نوع بویینگ 757 محال است چون این هواپیماها یا بطور عمودی به هدف حمله می کنند ویا به سطح پایین می آیند اما نه بسیار نزدیک به زمین وآن گاه به صورت افقی به هدف حمله می برند واز آنجایی که ارتفاع ساختمان پنتاگون تنها دوطبقه است. لذا محال است با یک هواپیمای غیرنظامی بتوان پنتاگون را به صورت افقی زد چون امکان ندارد هواپیمای بویینگ بتواند تا چنین سطحی پایین بیاید وحتی اگر فرضا بتواند در چنین سطحی به پرواز درآید باعث آسیب رساندن به خودروهای موجود در منطقه ودرختان وتیرهای برق وهمانند آنها می شود که چنین چیزی رخ نداده وهیچ نشانی یا آثاری از این قبیل درمحل حادثه دیده نشده است. آنچه دراین مورد بیشتر جلب توجه می کند این که هیچ کس اسکلت هواپیما را درمحل حادثه ندیده وکوچکترین تصویری از آن نشان داده نشده بلکه تنها گفته شد جعبه سیاهی را در محل حادثه یافته اند.این در حالی است مسئولان در بدو امر گفتند که هواپیمای حمله کننده یک چرخ بال بوده است.
هنگامی که ساختمان پنتاگون مورد حمله قرار گرفت از کارکنان ونظامیان خالی بود چون درآنجا عملیات ساختمانی انجام می گرفت از این رو قربانیان تنها کارگران وبرخی از کسانی که تصادفاً حضور داشتند بودند. آنچه که باعث شگفتی است این که تنها یک نظامی کشته شد درحالی که اعلام کردند که تعداد زیادی از قربانیان شاغل درخود پنتاگون کشته شده اند. جالب این که هیچ نوع پیگیری درباره خلبان یا مجریان عملیات انجام نشد.
معمولا زمـانی که هواپیمایی ربوده می شود، اطلاعاتی به صورت کد به برج مراقبت ارسال می گردد وهواپیماهای غیرنظامی نیز از یک شماره شناسایی استفاده می کنند که از طریق دیسک های فرستنده به برج مراقبت ارسال می گردد . به این صورت ردیابی چنین هواپیمایی میسر می شود وزمانی که هواپیما علائمی صادر نمی کند فرض می شود هواپیمای دشمن است وعلائم هشدار دهنده داده فعال می شوند. ولی درمورد هواپیمایی که به برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی اصابت کرد هیچ کدام از این علائم وجود نداشت.
یکی دیگر از نقاط قابل تامل این بود که هیچ کدام از مسئولان شرکت های متعلق به ساختمان های مرکز تجارت جهانی قربانی نشده اند. بیشتر این مدیران درساعت وقوع حادثه به صبحانه ای دوستانه در پایگاه نظامی ال فوت که با نیویورک فاصله زیادی داشت دعوت شده بودند وجرج بوش به آنها پیوسته بود.
لیندون لاروش کاندیدای اسبق ریاست جمهوری آمریکا، در مصاحبه ای مدعی شد واقعة سپتامبر به هیچ عنوان نمی تواند کار یک گروه ویا سازمان خارجی باشد، زیرا باتوجه به نحوه کارکرد سیستم های امنیتی، آن حوادث تنها توسط گروهی در سازمان های امنیتی داخل آمریکا وآن هم در سطح بالای مقامات امنیتی امکان پذیر است.
سخنان بوش در کنفرانسی مطبوعاتی ، به اتفاق «کوی زومی» نخست وزیر وقت ژاپن ، نیز بر دامنه ابهامات نسبت به عوامل انفجارهای نیویورک افزود .وی با اشاره به حادثه یازده سپتامبر گفت: تاریخ یک فرصت استثنایی به ما داده است تا از آزادی دفاع کنیم . ما این فرصت ولحظه را به چنگ آورده ایم وعمل خواهیم کرد.
در مجموع دلایل متعددی مبنی بر طراحی اولیه انفجار یازده سپتامبر توسط عوامل نومحافظه کار آمریکا جهت فرصت سازی لازم برای تحقق اهداف خود از جمله تقویت نظامی گری وحمله به کشورهای موردنظر نظیر عراق و افغانستان و همراه کردن کشورهای جهان با آمریکا جهت مبارزه با تروریسم وجود دارد که نشانگر اراده وعزم جدی محافظه کاران برای تحکیم قدرت آمریکا درسراسر جهان به قیمت کشتار انسان ها و نقض آشکار حقوق بشر تلقی می گردد