پذیرش قطعنامه 598 از طرف جمهوری اسلامی ایران که با ابتکار امام راحل عزیز و عظیم الشان همراه بود را می توان در واقع یک حرکت عدالت محور و صلح طلبانه در دنیای مملو از ظلم و ستم آن روزگار تلقی کرد.
در میان تمام نیرنگ ها و تدابیر ظالمانه قدرت های فاسد جهانی، تصور این معنا را ساده می کند که غربی ها قصد داشتند با هجوم سنگین رسانه ای، ایران را کشوری جنگ طلب جلوه دهند و مرتب در این بوق بدمندکه این جمهوری اسلامی ایران است که قطعنامه را نمی پذیرد و خواهان جنگ و خونریزی است. ولی این همه داستان نبود.
غرب به سرکردگی آمریکا برغم پشتیبانی ظاهری خود از قطعنامه 598 در یک توافق پنهانی با کشورهای غربی و حتی شوروی سابق در تدارک یک دیپلماسی پنهان و خطرناک بود تا در آخرین لحظات کاری کنند که ایران در مسیری هدایت شود که از پذیرش قطعنامه سرباز زند و اگر این اتفاق می افتاد آغاز یک دوره بسیار شوم و فرسایشی بود که با تیزبینی، سیاستمداری و کیاست امام خنثی شد. برای اهل مطالعه و تحقیق ارجاع به نوشته های آقای پیکو معاون خاویر پرزدکوئیار دبیر کل وقت سازمان ملل در کتاب خاطراتش با نام " مردی بدون اسلحه " خالی از لطف نیست. پیکو در این کتاب به صراحت نوشته است که آمریکایی ها او را مورد مواخذه قرار داده و گفته اند چرا تلاش می کند تا ایران قطعنامه 598 را بپذیرد حال آنکه ما خواهان آن نیستیم.
اما امام راحل عظیم الشان به ناگهان دستور پذیرش قطعنامه را می دهندو در یک نامه تاریخی به بسیاری از حقایق اشاره می نمایند و سپس راه حل نهایی را در پذیرش قطعنامه، برغم تلخی های ناشی از آن برای وجود نازنین خود و مردم ایران ترسیم می کنند.
تعجیل امام و تصمیم آن رادمرد تاریخ معاصر اقدامی بسیار بزرگ در ایجاد صلح و دوری از جنگ و خونریزی و نیز حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی بود که آن را از همه چیز بالاتر می دانست. بدون تردید اعلام پذیرش قطعنامه 598 که دارای یک عقبه کار کارشناسی منسجم و تخصصی بود را می توان به عنوان بستر و بازوی عملیات نظامی در جبهه ها قلمداد کرد و هم اینک ما ملاحظه می کنیم که در تمام دائره المعارف و کتب مربوط به جنگ فصلی را به خود اختصاص داده و از این جهت می توان مجموعه مذاکرات و مناسبات مربوط به قطعنامه را یکی از بزرگترین و پر محتواترین مجموعه های مستند دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران و حتی تاریخ دو قرن اخیر قلمداد کرد.
زمانیکه به جهت ملاحظات و محافظه کاری ها، پیشنهاد همین آتش بس و قطعنامه را بعضی از افراد به شکل دوفاکتو و غیر رسمی مطرح می کردند، امام راحل با قاطعیت اظهار می داشت که ما به دنبال آتش بس موقطی نیستیم و اتش بس غیر رسمی را قبول نداریم . ما به دنبال صلح واقعی و خارج کردن پرچم صلح طلبی از دستان صدام خونریز و دفاع و پشتیبانی از صلح و ارامش از منطقه هستیم. اصرار امام بر تعیین متجاوز و معرفی صدام به عنوان جنایتکار جنگی نیز از همین زاویه قابل تامل است.
مرز بین صلح واقعی و شعارهای صلح طلبانه زمانی مشخص می شود که ما می بینیم آمریکا در اوائل قرن جاری میلادی با چه دسیسه و شعارهایی به عراق و افغانستان حمله کرد. طرح شعار استقرار صلح و امنیت و دفاع از حقوق بشر و دموکراسی، بدون شک استقرار صلح واقعی که اولین دستاورد آن ارمغان امنیت است، راه را برای پیشبرد مبانی حقوق بشر و دموکراسی هموار خواهد کرد.
این در حالی است که استقرار صلح و حقوق بشر و دموکراسی هیچگاه با حضور نیروهای متجاوز در منطقه امکان پذیر نبوده و نخواهد بود کما اینکه تاریخ عراق و افغانستان به خوبی این حقیقت را به تصویر کشیده و ثابت کرده است جایی که حضور نیروهای اجنبی وجود دارند از استقرار صلح و امنیت و حقوق بشر برای مردم این منطقه خبری نخواهد بود.