سرآغاز:
پدیده کودکان خیابانی به عنوان یکی از مشکلات آسیبزای اجتماعی از دیرباز در سراسر جهان وجود داشته و در سالهای اخیر به دلایلی از جمله رشد اقتصادی، جنگ، فقدان ارزشهای سنتی، خشونت خانوادگی و آزار جسمی و روانی افزایش یافته است.
بیشتر این کودکان، خیابان را جایگاهی برای امرار معاش و کسب درآمد انتخاب کردهاند و تلاش برای بقا برای آنان چالشی هرروزه است.
نرخ سنی و جنسی این کودکان در مناطق مختلف متفاوت است، به طوری که حداقل سن در کشورهای در حال توسعه 8 سال و درکشورهای توسعه یافته 12 سال است. نسبت دختران به پسران خیابانی نیز از30 درصد در کشورهای در حال توسعه به 50 درصد در کشورهای توسعهیافته متغیر است.
براساس برآوردها، 8 تا40 میلیون کودک کار در آمریکا و10 تا 32 میلیون در برزیل زندگی میکنند و در مجموع، برابر بررسیهای انجام شده از سوی سازمان جهانی کار، 246 میلیون کودک کار در جهان وجود دارد که یکسوم آنها به قاچاق موادمخدر و 106 میلیون کودک نیز به کارهای سبک مشغولند.
برابر آمارها، در ایران 308 هزار کودک10 تا 14 ساله کار و370 هزار کودک کار فصلی وجود دارد و درمجموع 700 هزار کودک زیر 15سال در کشور فعالیت میکنند.
کودکان کار وخیابانی طیف گستردهای را با شرایط متفاوت زندگی تشکیل میدهند که تعریف آنها اولین چالش را در برابر ما قرار میدهد.
کودکان خیابانی
کـودکـان خـیـابـانـی کودکانی هستند که بیشترین ساعات زندگی و گاه تمام آن را در کوچه و خیابان میگذرانند و بهرغم داشتن خانه وخانواده، ناخواسته کانون خانواده و مدرسه را ترک کرده و در محیط ناامنی چون خیابان زندگی پرمخاطرهای را سپری میکنند. درحقیقت آنها تاوان سختی را که به سبب معضلات اجـتـمـاعـی گـریـبـانگـیـر خـانـوادههـایـشـان شـده است، مـیپـردازند. این کودکان قربانی معضلات اجتماعی همچون فقر، اعتیاد و طلاق شدهاند.
آنان کودکانی هستند که دنیای معصومانه کودکی را رها کردهو به دنیایی قدم نهادهاند که بسیار بیرحم وخشونتآمیز است.
کودکان خیابانی با عقدههای روانی بزرگ میشوند، در حاشیه همین خیابانها تبعیض را درک میکنند و با بـیتوجهیها، کدورتها، بیتفاوتیها و حقارتها بزرگ میشوند. آنها کینهای را نسبت به جامعه در درون خود جمع میکنند که شاید سالها بعد از زبانشان شنیده شود.
بـراسـاس آیـیـننـامـه اجرایی ساماندهی کودکان خیابانی مصوب هیئت وزیران، کودک خیابانی به فرد کمتر از 18 سالی اطلاق میشود که به صورت محدود یا نامحدود در خیابان به سرمیبرد.
تعریف کودکان کار
کودکان کار کودکانی هستند که پیش از رسیدن به سن قانونی کار، ناگزیر وارد بازار کار میشوند و درآمد خانواده وابسته به کار آنان است.
منظور از کار کودک آن نوع کاری است که مانع از تحصیل و برخورداری وی از امکانات اولیه رشد فردی و اجتماعی میشود و معمولاً با بهرهکشی همراه است.
کــار زودهـنـگــام مــانــع رشـد طـبـیـعی در عرصه اجتماعی، روانـی و حـتـی جـسـمانی کــــودک شــــده و بــــاعــــث مــیشــود از آمـوزش و بـازی محروم گردد.
فعالیتهایی که بر سلامت، رشد شخصیتی و تحصیل کودکان و نوجوانان تأثیر مـنـفـی نـمیگذارند، مثبت تلقی میشوند. این فعالیتها به کودک مهارت نگرش و تجربه را میدهند تا خود را به عنوان یک فرد فعال و مفید در اجتماع آماده کند.
نگاهی به وضعیت کودکان کار و خیابانی در ایران
پدیده کودکان کار و خیابانی یکی از معضلات گریبانگیر اکثر شهرهای بزرگ در جهان معاصر است. گسترش این پدیده به حدی است که جوامع توسعهیافته و در حال توسعه را به یک اندازه به خود مشغول کرده است. این پدیده یکی از آسیبهایی است که به صورت جدی جامعه ما را تهدید میکند. دلایل مختلفی همچون توزیع نابرابر بودجههای فرهنگی و عمرانی بین شهرهای بزرگ و کوچک و نیز شهر و روستا، اختلاف روزافزون شکاف طبقاتی، وابستگی شدید دولتمردان به نفت و عدم توجه به کارگاهها و صنایع تولیدی وابسته در روستاها و شهرهای کوچک و بیکاری سبب شده است روستاها خالی از سکنه شوند، به گونهای که خانوادههای بـسـیاری هر روزه در آرزوی دستیابی به زندگی بهتر به شهرهای بزرگ مهاجرت کرده و در حاشیه این شهرها ساکن میشوند. به جهت پیدا نشدن فرصتهای شغلی مناسب و افـزایش هزینهها، به اجبار بخش زیادی از بار تأمین درآمد برعهده کودک خانواده میافتد و او با رانده شدن از چرخه آموزش و پرورش رسمی و ورود زودهنگام به بازار کار، در معرض تهدیدها و آسیبهای جدی هم قرار میگیرد.
از دلایلی که موجب شده امکان دستیابی به آمار دقیق کودکان فراهم نباشد، زندگی پنهانی، جابهجایی و متغیر بودن تعداد آنان در زمانهای مختلف است.
تقسیمبندی کودکان کار و خیابانی
کودکان کار هرچند دارای خانواده هستند؛ اما به دلیل فقر خانواده و برای امرار معاش به خیابانها روی میآورند. در واقع عاملی که باعث شده تا خانوادهها کودکان خود را برای کار به خیابانها بفرستند، فقر اقتصادی است.
اما کودکان خیابانی را کودکانی شامل میشوند که به دلیل طلاق و اعتیاد والدین خود، زندگی از هم گسیختهای دارند و معمولاً ارتباطشان با خانواده قطع است. از این رو این کودکان، خیابان را به عنوان خانه وکاشانه خود برمیگزینند.
در حال حاضر، کار کودک به اشکال گوناگون در ایران و جهان وجود دارد. علاوه بر کار کودکان در کارگاهها، منازل، مزارع و بنادر -که از دیرباز وجود داشته- اشکالی از کارهای خیابانی نیز به آنها افزوده شده است. حتی در برخی مواقع، از کودکان در کارهای پستی هـمـچـون کـارهـای سـیـاه، موادمخدر، انواع قاچاق و بهرهکشی جنسی استفاده میشود و متأسفانه رشدی روزافزون دارد.
عوامل مؤثر در رشد این پدیده
بـــدرفــتـــاری والـــدیـــن یـــا پـــدر و مـــادرخـــوانــده، مهاجرتهای دستهجمعی، عدم انطباق روستاییان با شهر، افزایش هزینهها، کمبود فرصتهای شغلی و وجود اختلافات خانوادگی از جمله عواملی است که در رشد پدیده کودکان خیابانی میتواند تأثیرگذار باشد. البته محور سیاستهای اتخاذ شده در این زمینه به سمت بازگرداندن کودکان به چرخه محیطی زندگی خانوادگی اسـت، در حـالـی کـه اکـثـر ایـن کودکان آموزشهای بزهکارانه را فراگرفته یا سرپرست مناسبی برای حمایت و انتقال به خانواده ندارند.
ترسیم بخشی از مشکلات در رابطه با حقوق کودکان
درخـصــوص «کــار کــودکــان» و «کــودکـان کـار» سازمانهای دولتی ذیربط در ایران توانایی رویارویی با این پدیده اجتماعی را ندارند. عمده دلیل این امر نیز در ساختار ناهمگون قوانین کار در کشور نهفته است.
مـنـع اسـتـخـدامـی ایـن گـروه سـنـی از یـکسـو و سوءاستفاده کارفرمایان کارگاههای زیر 20 نفر از این کودکان با پرداخت دستمزد اندک، بدون تعهدات بیمه و قراردادهای دست و پاگیر کار از سوی دیگر، مانع از ثبت و ضبط رسمی آمار کار کودکان میگردد.
افزون بر آن، سن قانونی جوانان در کنوانسیون حقوق کودک وسن بلوغ در ایران با یکدیگر همخوانی ندارد. مطابق قانون کار در جمهوری اسلامی ایران، کار کودکان زیر 15 سال ممنوع است. ایران در سال 1373 پیماننامه جهانی حقوق کودک را پذیرفته و ملزم به اجرای مفاد آن است؛ اما متأسفانه پیگیری حقوق این کودکان از سوی هیچ مرجعی صورت نمیگیرد. در قانون کار باید حق این کودکان به رسمیت شناخته شود؛ نه با استناد به اینکه اشتغال این کودکان ممنوع است؛ بلکه واقعیت وجودیآنها مورد توجه قرار گیرد و با تمام مظلومیتشان به حال خود رها نشوند.
راهکار
...«شما قانونگذاران از من بشنوید که فقر آفتی تنها برای یک طبقه نیست؛ بلای همه جامعه است. رنج فقر تنها رنج یک فقیر نیست؛ ویرانی یک اجتماع است. احتضار طولانی فقیر است که مرگ توانگران را به دنبال میآورد. فقر دشمن نظم و قانون است. فقر نیز همانند جهل، شبی تاریک است که بهناچار باید سپیدهای بامدادی در پی داشته باشد.»
چه باید کرد؟
پیشگیری بهتر از درمان است. بنابراین، قبل از آنکه برای کودکان خیابانی کاری انجام دهیم، باید از ایــن مــعــضــــل اجــتــمــــاعــــی پــیــشــگــیـــری کــنــیــم؛ یــعــنــی خانوادههای بیبضاعت و کم درآمد را که زیر خط فقر و در وضعیتی بسیار سخت در چنگال فقر گرفتار هستند، شناسایی کنیم و آنها را برای دریافت کمک مالی به نهادها و سازمانهای مربوط معرفی نماییم. همچنین ضروری است برای خانوادههایی که معضلات اجتماعی از جمله اعتیاد و طلاق باعث جدایی کودکان از آغوش گرم آنها میشود، اقدامات اساسی انجام دهیم. به این منظور، ابتدا این خانوادهها باید تحت آموزش قرار گرفته و سپس برای والدین معتاد زمینه ترک اعتیاد فراهم گردد و برای اشتغال آنها نیز چارهای اندیشیده شود. باید پـذیـرفـت کـه در جـامـعـه مـا مـعـضــل کــودکــان کـار و خیابانی به مرحله حاد خود رسیده است و باید نسبت به این مـعضل اجتماعی از خود واکنش نشان داد. باید توجه داشت که حمایت و حفاظت از کودکان خیابانی و ایجاد شرایط و امکانات زندگی برای آنها وظیفه کل جامعه است.
حال پرسشی که مطرح میشود این است که برای این کودکان چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
باید ابتدا از تعداد این کودکان و وضعیت اقتصادی خانوادههای آنان آمار دقیقی را به دست آوریم تا بتوانیم برنامهریزی کارشناسانهای انجام دهیم. با داشتن این آمار میتوان مشخص کرد که چه تعداد از این کودکان دارای خانواده هستند و علت روی آوردن آنان به خیابانها را جستوجو نمود. سـپس لازم است که به فـکـر سـامـاندهـی آنـها باشیم؛ البته این اقدام باید به طور مداوم در سطح جامعه از جمله در کلانشهرها صورت بگیرد.
در گام بعد، باید به طور مستمر امور حمایتی را ادامه دهیم و ضربتی عمل نکنیم؛ یـعـنـی ایـنگـونـه نـبـاشد که یک سال تصمیم به جمعآوری این کودکان داشته باشیم و آنها را ساماندهی کنیم و در سالهای بعد ادامه ندهیم.
از سـویـی، والـدین کودکان بیبضاعت را باید حمایت مالی کنیم تا کودکان خود را تحت آموزش قرار دهند و آیندهای روشن برای آنها رقم بزنند.
شایسته است مراکزی را برای نگهداری آن گروه از کودکان خیابانی که خانوادهای ندارند، تأسیس کنیم. همچنین برای کار این کودکان مراکزی را در نظر بگیریم تا پس از رسیدن به سن قانونی کار، جذب این مراکز شوند. به منظور ارتقای سطح آگاهی این کودکان نیز میتوان نسبت به حرفهآموزی و اشتغال، سوادآموزی و ارائه آموزشهای بهداشتی و تربیتی به این کودکان اقدام کرد تا به عنوان یک شهروند فعال و مفید در خدمت جامعه باشند.
بهعلاوه، نباید جنبه تبلیغی را از یاد برد؛ یعنی باید به گونهای تبلیغ شود تا تمام نهادهای دولتی وغیردولتی هر یک به سهم خود حامی این کودکان باشند.
در این راستا باید به سازمانهای مردمنهاد اجازه داده شود تا بر روند احقاق حقوق این کودکان نظارت کنند.
همچنین در قانون درخصوص سختی و مشقت کـــار و ســـاعـــت کـــاری ایــن کــودکــان لازم اســت پیشبینیهای مناسبی صورت گیرد تا عدالت در مورد آنان اجرا شود.
اقدام ضروری دیگر، فراهم کردن زمینه شناخت و درک صحیح رفتار کودکان و نوجوانان درسنین مختلف و تدوین قوانین راهبردی به منظور حمایت از حقوق آنهاست. چنانچه کودکان رها شده، بدسرپرست یا بیسرپرست به خانوادههای واجد شرایط سپرده شود و بر نحوه آموزش و تربیت آنها نظارت به عمل آید، در فرآیند اجتماعی شدن و تعلیم این کودکان تأثیری بسزا خواهد داشت.
سرانجام این که چتر آموزش کودکان در مناطق محروم گسترش یابد و سیاستهای مناسبی برای امکان ادامه تحصیل آنها اتخاذ شود.
منبع: www.maavanews.ir