چند روز بیشتر به شب یلدا نمانده است. مادر هفتهای یک بار صبح خیلی زود، دست او و برادرش را میگیرد و از این قطار مترو به آن قطار مترو و از این اتوبوس به آن اتوبوس برای دیدن پدر میروند و بعد او را میبینند پشت شیشه و گاهی بدون آن شیشه که میتواند دست به موهای خرمایی دخترکش عسل بکشد و بگوید «زودی میآ...
دوشنبه، 26 آذر 1397 - 11:08